بازگشت

فرزندان امام هادي – سيد محمد


سيد محمد

سيد محمد بنابر برخي از منابع، حدود سال 228 ق. متولد شد.
دايره المعارف تشيع، ج 3، ص/ 410/
بنا بر اين قول، سيد محمد، فرزند اول امام است؛ ولي طبق برخي روايات سيد محمد فرزند دوم و از امام حسن عسكري عليه السلام كوچك تر بود. علي بن مهزيار نقل مي كند: به امام هادي عليه السلام گفتم: اگر شما از دنيا برويد، به چه كسي رجوع كنيم؟
امام فرمود: (عهدي الي الاكبر من ولدي).
موسوعه كلمات الامام الهادي، پژوهشكده باقر العلوم، ص 126/
سيد محمد به اندازه اي جليل القدر و عظيم الشأن بوده است كه شيعيان خيال مي كردند او امام بعدي است. ياران امام هادي عليه السلام نيز درباره امامت وي از امام سؤال مي كردند. علي بن عمرو نوفلي مي گويد:
همراه ابي الحسن عليه السلام در حياط منزلشان بوديم كه پسرش محمد از جلوي ما گذشت. گفتم: فدايت شوم، آيا امام ما بعد از شما اين است؟ امام در جواب من فرمود: نه، امام شما بعد از من، حسن است
كافي، ج 1، ص 325

علاقه امام به سيد محمد

امام هادي عليه السلام و فرزندش امام حسن عسكري عليه السلام به محمد بسيار ابراز علاقه مي كردند؛ به طوري كه امام براي او مجلس ختم برگزار كرد. جمعي از بني هاشم، از جمله حسن بن حسن افطس نقل كرده اند:
روز وفات سيد محمد، به خانه امام هادي عليه السلام رفتيم، مشاهده كرديم كه در صحن خانه بساط گسترده اند و مردم دور تا دور نشسته اند. جمعيت را تخمين زديم، به جز موالي و ساير مردم 150ر از آل ابي طالب، بني هاشم و قريش حضور داشتند. ناگهان امام حسن عليه السلام وارد شد و در كنار پدرش ايستاد. ما حضرت را نمي شناختيم. پس از ساعتي امام هادي عليه السلام رو به او كرد و فرمود: (يا بني احدث للّه شكرا فقد احدث فيك امرا).
امام حسن عليه السلام گريه كرد و گفت: الحمد للّه رب العالمين، اياه نشكر نعمه علينا و انا للّه و انا اليه راجعون).
پرسيدم: او كيست؟ جواب دادند: حسن عليه السلام فرزند امام علي النقي عليه السلام . در آن وقت بيست ساله به نظر مي رسيد، ما فهميديم كه پس از پدر، او امام است.
بحار الانوار، ج 50 ص 245منتهي الآمال، ج 2، ص 688

وفات

سيد محمد در سال 252 براي زيارت خانه خدا، قصد سفر كرد. هنگامي كه به قريه بلد
هم اكنون شهر بلد در هشتاد كيلومتري بغداد و در مسير بغداد ـ سامرا قرار دارد. اكثر اهاي اين شهر كوچك شيعه هستند و ارادت ويژه اي به سيد محمد عابد دارند./
رسيد، مريض شد و درگذشت. شيعيان او را در همان جا دفن كردند.
المجدي، ص130

كرامات

كرامات زيادي از اين فرزند بزرگوار امام هادي عليه السلام ديده شده است، ميرزا حسين نوري در النجم الثاقب مي نويسد:
سيد محمد صاحب كرامات متواتر است و حتي نزد اهل سنت هم معروف است. مردم عراق حتي اعراب باديه نشين هم مي ترسند به نام او قسم ياد كنند. اگر آنها را به برداشتن مالي متهم كنند، آن را بر مي گردانند، ولي به سيد محمد قسم نمي خورند؛ زيرا عذاب آن را ديده اند.
ابو جعفر محمد بن علي الهادي، غروي اردوبادي، ص 40
تعدادي از علما، درباره كرامات سيد محمد كتاب هايي نوشته اند؛ از جمله: رساله اي در كرامات سيد محمد بن علي الهادي، تأليف مهدي آل عبد الغفار كشميري. در اينجا به نمونه اي از كرامات وي اشاره مي شود:

علامه سيد هادي خراساني بجستاني

زندگي اين عالم بزرگوار در گلشن ابرار جلد5، ص329مده است./
از سيد حسن آل خوجه، از خدام آستانه عسكريين عليهما السلام ، نقل مي كند:
در صحن شريف ابي جعفر سيد محمد نشسته بودم. متوجه شدم شخصي عرب در حالي كه يكي از دست هايش را به گردن بسته بود، وارد آستانه شد. نزديك رفتم و از علت مريضي او سؤال كردم. در جوابم گفت: سال گذشته، روزي به منزل خواهرم رفتم. ديدم در حياط، گوسفندي بسته است. خواستم ذبح كنم و بخورم، خواهرم اجازه نداد و گفت: اين گوسفند نذر سيد محمد است. من به حرف او توجه نكردم و آن را ذبح كردم، پس از سه روز آثار شلي در دستم نمايان و روز به روز بدتر شد. من متوجه علت آن نبودم، تا اينكه در اين اواخر متوجه عملم شدم. حالا هم پشيمانم و براي شفا به آستانه سيد محمد آمدم. سپس با همراهيان وارد حرم شد و شروع به گريه و زاري كردند. پس از ساعتي ديدم دستش را حركت مي دهد. سجده شكر به جا آورد و نذر كرد هر سال گوسفندي بياورد و به نيت سيد محمد ذبح كند.
همان، ص 42

***