بازگشت

نام و كنيه و لقب هاي امام هادي (ع)


نام مباركش علي است تنها همين نام براي آن بزرگوار ذكر شده است.در كتاب «جنات الخلود» گفته است: اسم او علي است كه دلالت صريح بر ارتفاع شان و بلندي رتبهي حضرت دارد، زيرا كلمه علي از علو گرفته شده است، خواه والايي از بعد ظاهري و يا از جنبهي معنوي مانند جد بزرگوارش علي بن ابيطالب عليهم السلام. روي همين جهت در كتب گذشتهي آسماني نام آن حضرت «يطول» است يعني هم نام اول.كنيهي شريف آن حضرت فقط ابوالحسن است و به او گفته ميشود ابوالحسن الثالث.ابوالحسن ثالث كه ميگويند به اين جهت است كه به موسي بن جعفر عليهماالسلام ابوالحسن اول و به امام رضا عليهالسلام ابوالحسن ثاني ميگويند.در كتاب جنات الخلود جدول 17 و 15 گفته است كه كنيهي آن حضرت ابوالحسن رابع و به قولي ابوالحسن ثالث است، اگر در نظر گرفته شود كه كنيهي امام زينالعابدين عليهالسلام ابوالحسن اول و كنيهي موسي بن جعفر عليهماالسلام ابوالحسن ثاني و كنيهي امام رضا عليهالسلام ابوالحسن ثالث است امام علي النقي عليهالسلام ابوالحسن رابع است بدون اينكه در نظر گرفته شود كه كنيهي اميرالمومنين عليهالسلام نيز ابوالحسن است وگرنه كنيهي امام هادي عليهالسلام ابوالحسن رابع يا ابوالحسن خامس است. علت اينكه حضرت مكناي به اين كنيه شده يا اين است كه نام پسرش امام حسن است پس مراد اين است كه آن حضرت پدر امام حسن عسكري عليهالسلام است و يا از اين جهت كه حسن به معناي نيكي و خوبي است و وجود مبارك حضرت سرچشمهي همه خوبيهاست و در اين راستا در مدح امامان عليهم السلام گفته شده است:
1 – بهم ايد جبلن علي سماح++ و افعال طبعن علي سداد
2 – بهم عرف الوري سبل المعالي + هم دلوا الانام علي الرشاد
3 – و مما كانت الحكماء قالت + لسان المرا من خدم الفواد
4 – فكيف يجوز عن قصد اللسان++ و قلب رايح يهواه عادي



1 – به واسطه ايشان دستهايي بر جود و سخاوت سرشته شدهاند و كارهايي بر استواري و درست كاري.
2 – مردم راههاي ترقي و تعالي را از آنان آموختند و ايشان مردم را به رشد و هدايت رهنمون شدند.
3 – از چيزهايي كه حكما گفتهاند اين است كه زبان شخص گوياي اندرون اوست.
4 – كسي كه چنين است زبانش هميشه به نيكي و خير راهنمايي ميكند و قلبي خوشبخت دارد كه دشمن نيز او را دوست دارد.

اما القاب آن حضرت: براي آن بزرگوار چند لقب ذكر شده است:
1 – نجيب، 2 – مرتضي، 3 – هادي، 4 – نقي، 5 – عالم، 6 – فقيه، 7 – امين، 8 – موتمن، 9 – طيب، 10 – متوكل، 11 – عسكري، 12 – ناصح، 13 – مفتاح. در دلائل الامامه چند لقب ديگر را ذكر كرده است: 14 – دليل، 15 – موضح، 16 – رشيد، 17 – وفي، 18 – شهيد، 19 – متقي و 20 – خالص. هر يك از اين القاب بيانگر يك خصلت از خصال نيكو است. نجيب كه به معناي برگزيده و ناب است اشاره به اين دارد كه خدا او را برگزيده است و بر ساير بنيآدم برتري داده است. مرتضي معنايي نزديك به نجيب دارد اگر شخصي يك نفر را براي خدمت يا همراهي خود برگزيد و پسنديد ميگويند: «ارتضاه» بنابراين معناي اين لقب آن است كه خدا آن حضرت را براي خدمت به دين خود برگزيده و پسنديده است. هادي يعني راهنما و هدايتگر؛ و روشن است كه حضرت راهنماي مردم به سوي خدا و دين است. نقي به معناي پاك و پاكيزه است و حضرتش داراي صفت عصمت بوده و از هر آلودگي ظاهري و باطني پاك بوده است. عالم كه معناي آن روشن است و علم حضرت نشات گرفته از علم پدران و اجدادش ميباشد كه به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم منتهي ميگردد و علم پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم از سرچشمهي وحي الهي است. فقيه، اين واژه را گاهي به دانشمند و گاهي به دانا و گاهي به بابصيرت و همانند اينها معنا مينمايند، رساترين واژهاي كه اين كلمه را ميتوان به آن برگرداند كلمه دين شناسي است. با در نظر گرفتن اين موضوع كه حضرت امام است خوب روشن ميگردد كه وي چگونه دين شناسي بوده است. امين مورد اعتماد و امانتدار؛ به حضرت امين ميگويند به اعتبار اينكه امانتدار و مورد اطمينان و اعتماد خدا بوده در اداي وظايف و امانتهايي كه از جانب خدا به او واگذار شده كه مربوط به امور دين است و نيز از همهي جهات امانتدار مردم و رعيت بوده است. موتمن يعني كسي كه او را امين شناختهاند بنابراين معنايش اين است كه خداوند او را امين و امانتدار ميداند. طيب به معناي نيكو و خوب و پاكيزه است كه آن بزرگوار در بالاترين مرتبه اين معاني است. متوكل به كسي ميگويند كه امورش را به ديگري كه به او اعتماد دارد واگذار نمايد ملقب شدن حضرت به اين لقب به اعتبار آن است كه كارهايش را به خدا واگذار نموده بود. مرحوم علامه مجلسي از كتاب كشف الغمه نقل نموده كه حضرت اين لقب را مخفي مينمودند و به اصحاب سفارش ميكردند كه از آن چشمپوشي نمايند زيرا اين، لقب يكي از خلفاي معاصر حضرت متوكل علي الله بود و به خاطر تقيه حضرت اين لقب را اظهار نميكردند. عسكري، عسكر به معناي ارتش و سپاه است. مرحوم علامه مجلسي از مرحوم صدوق نقل نموده كه از استادانم شنيدم: محلهاي كه امام هادي و فرزندش امام حسن عليهماالسلام در سامراء ساكن آن بودند، عسكر ناميده ميشد از اين رو به اين دو بزرگوار عسكري ميگفتند و از سخن صاحب جنات الخلود استفاده ميگردد كه علت نامگذاري آن محله به عسكر اين است كه آنجا لشكرگاه متوكل عباسي بوده است. ناصح يعني خيرخواه و دلسوز و بيغش و غل كه حضرت خيرخواه دين و مردم بود و از هر غش و غل پاك بود. مفتاح، اين كلمه در اصل به كليد گفته ميشود و به حضرت مفتاح گفته شده به اعتبار اينكه مشكلات مادي و معنوي مردم را حل مينموده است. متعرض معناي بقيه القاب نميگردم. فاضل معاصر آقاي سيد عبدالحسين رضايي در اشعارش به بعضي از اين القاب اشاره دارد:
كشتي عقل و علم
دهمين عقل از عقول بشر
دهمين پيشواي جن و بشر
نهمين زادهي علي ولي
دهمين جانشين پيغمبر
علي هادي نقي باشد
هادي دين و خلق را رهبر
اوست فرماندهي زمين و زمان
او امام جهان پهناور
ماه باشد خجل ز روي او
از رخش شرمگين بود خاور
اوست در بحر ژرف و بيپايان
كشتي عقل و علم را لنگر
در حريمش كه هست عرش خدا
جبرئيل است خادم و چاكر
اوست سبط رسول هر دو سرا
اوست فرزند ساقي كوثر
اوست گنجينهي علوم دين
شهر علم پيامبري را در
حب او زنده كردهي دلها
نام او گشته زينت دفتر
او شفاعت كند «رضايي» را
از ره لطف در صف محشر
حافظ و حامي سنن
طبع من وارد سخن گشته
در مديح ابوالحسن گشته
هادي و مرشد و ولي خدا
رهبر جمله مرد و زن گشته
نقي و عالم و فقيه و امين
طيب و پاك و موتمن گشته
مرتضي و نجيب القابش
آن چه ثابت به نزد من گشته
اين لقبها براي آن سرور
ز امر خلاق ذوالمنن
گشته دهمين حجت خداي بزرگ
حافظ و حامي سنن گشته
با چه ظلمي شده است آواره
دور از خانه و وطن گشته
چون فرشته اسير ديو شده
در كف مشتي اهرمن گشته
اوست هادي دين پيغمبر
بر زمين و سما بود رهبر

***