بازگشت

از امام علي النقي (ع) چه مي دانيم؟


حضرت امام علي النقي عليه السلام در سال 214 هجري قمري و ظاهرا در مدينه به دنيا آمده اند. آن بزرگوار در سن شش سالگي و پس از شهادت پدرشان امام جواد (220 ه ) به امامت رسيدند و تا سال 254 ه – و به مدت 34 سال – عهده دار اين منصب سترگ الهي بودند.

مادر ايشان بنابر مشهور سمانه نام دارد. از امام، چهار پسر و يك دختر باقي ماندند: امام حسن عسكري، حسين ، محمد و جعفر – معروف به كذاب – و عَليّه. فعلا به اين چند سطر درباره حيات شخصي ايشان بسنده مي كنم.
حكّام زمانه امام دهم
امام هادي در طول دوران امامتشان با 6 نفر از خلفاء عباسي معاصر بودند: معتصم عباسي (م 227 ه ) واثق(م 232 ه ) متوكل(م 247 ه ) منتصر (م 248 ه ) مستعين(م 251 ه ) معتز (م 255 ه ) كه در اين ميان دوران متوكل عباسي هم به لحاظ طول زمان و هم به لحاظ ثبات حكومت عباسي داراي جايگاه خاصي است.

مي دانيم كه متوكل دشمني خاصي با اهل بيت عليهم السلام داشته است و به ويژه نسبت به اميرالمومنين بي ادبي مي كرده است. اساسا تبعيد امام هادي عليه السلام از مدينه به سامرا و تحت نظر قراردادن ايشان در آن جا از اقدامات متوكل براي كنترل حضرت قلمداد ميشود. شواهد بسياري بر اين مدعي است، از جمله تصريح سبط ابن جوزي بر اين مطلب. او از قول دانشمندان تاريخ نقل مي كند كه متوكل به يحيي بن هرثمه گفت: ( اذهب الي المدينه و انظر في حاله و اشخصه الينا ).

تاريخ انتقال حضرت سال243 بوده است و همانگونه كه شيخ مفيد تصريح فرموده ده سال و چند ماه در اقامت جبري به سر مي بردند. (هر چند سبط ابن جوزي آن را 20 سال و 9 ماه ذكر كرده است. )

پايگاه اجتماعي امام
مكانت و منزلت معنوي حضرت در جامعه را مي توان از داستاني كه جناب كليني در كافي شريف روايت كرده است فهميد. خلاصه آن چنين است كه :
« متوكل در اثر يك بيماري در آستان مرگ قرارگرفته بود. با توصيه پزشكي ايشان (امام هادي عليه السلام)، مشكل متوكل برطرف مي شود و مادرش مبلغ ده هزار دينار به حضرت تقديم مي كند.»
زيارت جامعه يك دوره امام شناسي شيعي را به صورت روشن مطرح نموده است و اگرچه از نظر اعتبار سند محل بحث واقع شده لكن از جمله مواردي است كه در اثر قوت متن اعتبار و ارزش بالائي را در ميان بزرگان ما پيدا نموده است و آنها متن حديث را دليل بر صدور آن مي دانند
از اينجا معلوم مي شود كه منزلت ايشان حتي در بين نزديكان خليفه نيز روشن بوده است. دنباله قضيه هم جالب و در عين حال تلخ است:
«بعد از چند روز، فردي در نزد متوكل سعايت (و سخن چيني) امام را مي كند و مدعي مي شود كه حضرت اموال و اسلحه جمع كرده است. متوكل دستور بازرسي شبانه منزل امام را صادر مي كنند و اموال را توقيف كرده و مي برند اما بعد معلوم مي شود كه اين اموال را مادر خليفه فرستاده بوده است و مشكل برطرف مي شود. هنگامي كه مامور بازرسي براي عذر خواهي خدمت امام بر مي گردد ايشان اين آيه را خواندند.(سيعلم الذين ظلموا ايّ منقلب ينقلبون)
قضيه ديگري در اين زمينه وجود دارد كه نشان دهنده ارج مظلوميت آن حضرت است. مسعودي در مروج الذهب نقل مي كند كه در مورد ديگري از امام نزد متوكل بدگوئي مي كنند. او جماعتي از تركها را مامور كرد امام را بازداشت كنند. آنان شبانه به منزل حضرت ريختند و امام را در حاليكه مشغول تلاوت قرآن بود دستگير كرده نزد خليفه آوردند. مجلس شراب بود و متوكل جام شرابي در دست داشت. حضرت را احترام كرد و در كنار خود نشاند و با كمال وقاحت به ايشان مشروب تعارف كرد. امام فرمود بخدا قسم هرگز با گوشت و خون من تا كنون مشروبي مخلوط نشده است. متوكل از امام در خواست خواندن شعر كرد اما امام با خواندن چند بيت شعر آموزنده درباره مرگ از فرصت استفاده كرده و مجلس معصيت را به مجلس تذكر تبديل نمودند.

از آنجا كه ترجمه اشعار حضرت سبب طولاني شدن نوشتار مي شود از ذكران آن صرف نظر نموديم.
در هر صورت بي ترديد بخش زيادي از امامت حضرت هادي عليه السلام در شرايط نامناسبي سپري شده است و امام نمي توانستند آزادانه به فعاليتهاي علمي و تربيتي خود بپردازند.

دور امّا نزديك
با اينكه امام هادي عليه السلام در بخش مهمي از زندگاني خود از حضور در جمع شيعيان و ارادتمندان دور بودند اما با استفاده از دو راه ارتباط خويش را با آنها حفظ كردند:

راه اول : از طريق وكلاي خود با شيعيان ارتباط داشتند:
اساسا با گسترش تشيع از زمان امام صادق عليه السلام شبكه وكالت هم توسط ائمه اطهار مورد توجه قرار مي گيرد و شيعيان مناطق دوردست بوسيله نوّاب و وكلا با ائمه ارتباط پيدا مي كردند.

اساسا با گسترش تشيع از زمان امام صادق عليه السلام شبكه وكالت هم توسط ائمه اطهار مورد توجه قرار مي گيرد و شيعيان مناطق دوردست بوسيله نوّاب و وكلا با ائمه ارتباط پيدا مي كردند
امام هادي عليه السلام هم در همين راستا اين روش را ادامه دادند. ايوب بن نوح، جعفر بن سهيل صيقل، علي بن جعفر هماني ، فارس بن حاتم قزويني ، علي بن ريان بن صلت قمي، علي بن حسين بن عبد ربه ، ابو علي بن راشد، علي بن مهزيار اهوازي ابراهيم بن مهزيار اهوازي، ابراهيم بن محمد بن همداني، محمد بن فرح، خيران احمد بن اسحاق قمي و از همه مهمتر عثمان بن سعيد عمري اسامي 14 وكيل امام است كه در اختيار داريم.

شرح بيشتر سازمان وكالت را به خواست خدا در جاي ديگر خواهيم داد.

راه دوم : از راه مكاتبه و نامه نگاري با ارادتمندان:
آنگونه كه مرحوم آيه الله ميانجي در كتاب ارزنده مكاتيب الائمه جستجو كرده اند از آن حضرت 266 نامه در موضوعات مختلف به دست ما رسيده است.
ميراثي گرانسنگ
علاوه بر نامه هاي ياد شده احاديث منقول از آن امام همام بخش ديگري از ميراث حضرت را براي ما به يادگار گذاشته اند كه يكي از مهمترين و معروفترين آنها زيارت جامعه كبيره است. جناب شيخ صدوق در كتاب من لايحضره الفقيه اين زيارت عالي قدر را از آنحضرت روايت كرده اند.

زيارت جامعه يك دوره امام شناسي شيعي را به صورت روشن مطرح نموده است و اگرچه از نظر اعتبار سند محل بحث واقع شده لكن از جمله مواردي است كه در اثر قوت متن اعتبار و ارزش بالائي را در ميان بزرگان ما پيدا نموده است و آنها متن حديث را دليل بر صدور آن مي دانند.
اميد است كه خوانندگان محترم توفيق قرائت و مطالعه اين زيارت شريف را كه در كتب مختلفي ذكر شده است از دست ندهند و از مضامين آن بيشترين بهره را ببرند

***