بازگشت

تلاش هاي علمي فرهنگي امام هادي عليه السلام


امامان معصوم عليهم السلام چشمه هاي جوشان معرفت و گنجينه هاي دانش الهياند و چون چراغي پر فروغ و زوال ناپذير، فراسوي
علم را با پرتو افشاني خود روشن ميكنند. آنان با بيان شيوا و روشنگر خود، تاريكي ناداني را از بين برده و در هر زمان، اميد نور
ستيزان را نوميد ميساختند. همان گونه كه پيشتر نيز بدان اشاره شد، دولت عباسي، همواره به دنبال برپايي جلسه هاي مناظره و
گفتوگوي علمي بود كه برقراري اين گونه جلسه ها در زمان مأمون عباسي به اوج خود رسيد و اين روند تا دوران امامت امام
هادي عليه السلام نيز ادامه يافت. برپايي اين مجالس هدفدار براي در هم شكستن چهره علمي امامان و زير سؤال بردن دانش و حتي
امامت آنان تشكيل ميشد. البته با اين كار، آنان نه تنها به مقصود خويش نميرسيدند، بلكه موجب رسوايي و فضاحت آنان نيز
ميشد؛ چرا كه آن بزرگ پيشوايان دانش و معرفت، از اين فرصت براي روشن كردن اذهان عمومي و نشر فرهنگ اصيل اسلامي
بهره برداري ميكردند. دولت عباسي ميكوشيد تا با زير نظر گرفتن امام و كنترل شديد ملاقاتهاي ايشان با شيعيان، از روشن شدن
افكار مردمي جلوگيري كند و جلوي فيضان اين سرچشمه بزرگ را بگيرد، ولي برپايي نشستهاي علمي در تناقض با اين سياست
بر ميآمد و تمام تلاشهاي عباسيان را بيهوده ميساخت. پيگيري اين سياست متناقض از سوي سردمداران نفاق، حاكي از
كوته فكري، ناكارآمدي، نارسايي در چاره جويي و بن بستهاي فكري آنان در برابر اهداف معين خود بود. متوكل عباسي براي
را به خدمت خواند تا نشستي علمي با امام علي النقي عليه « ابن سكّيت » و « يحيي بن اكثم » اين منظور، دو تن از دانشمندان به نامهاي
السلام ترتيب دهند. در نشستي كه به اين منظور ترتيب داده شده بود، متوكل از ابن سكّيت خواست تا پرسشهاي خود را مطرح
چرا موسي با عصا بر انگيخته شد، عيسي عليه السلام با شفاي بيماران و زنده كردن مردگان و محمد صلي اللّه » : كند. او نيز پرسيد
موسي عليه السلام با عصا و يد بيضا در دورهاي بر انگيخته شد كه مردم » : امام در پاسخ فرمود «؟ عليه و آله و سلّم با قرآن و شمشير
تحت تأثير جادو قرار گرفته بودند. او نيز به همين منظور برايشان معجزهاي آورد كه جادويشان را از بين ببرد و حجت را برايشان
تمام سازد. عيسي عليه السلام با شفاي بيماران خاص و بدون درمان و با زنده كردن مردگان بر انگيخته شد، زيرا در آن زمان
پزشكي و پيشرفتهاي آن، مردم را شگفت زده كرده بود و او به فرمان خدا، مردگان را زنده ميكرد و بيماران بيدرمان را شفا
ميداد. محمد صلي اللّه عليه و آله و سلّم با قرآن و شمشير در دورهاي بر انگيخته شد كه شعر و شمشير بر انديشه مردم حكمراني
ميكرد. او نيز با قرآن تابنده و شمشير برنده بر شعر و شمشيرشان چيره گشت و پيام خدا را به آنان رساند و حجت را بر آنها تمام
اكنون حجت » : پاسخ امام، بسيار روشن و قانع كننده بود. ابن سكيت از روي ناچاري پرسشي بي محتوا را بيان كرد و گفت . « فرمود
عقل كه به خوبي در مييابد آن كه به خدا دروغ بندد، » : امام نيز با كنايه، مهر خاموشي بر زبان دشمن زد و فرمود «؟ خدا چيست
شكست ابن سكيت در اين گفت وگوي كوتاه و آن هم فقط با يك پرسش ساده، خشم يحيي بن اكثم را بر . « رسوا ميشود
سپس كاغذي بيرون آورد . « ابن سكيت را به مناظره چه كار؟! او همنشين نحو و شعر و لغت است » : انگيخت. او با ناراحتي گفت
كه در آن پرسش هاي پراكندهاي را مطرح كرده بود و پاسخ را از امام به طور مكتوب خواست. پرسشهاي او درباره تأويل و
تفسير برخي آيات قرآن، گواهي زن، احكام خنثي، دليل بلند خواندن نماز صبح و مسائلي درباره عملكرد اميرمؤمنان علي عليه
السلام بود. امام با نهايت دقت، ظرافت و كمال به پرسشهاي وي پاسخ فرمود و افزون بر اثبات جايگاه علمي خود، سيزده پرسش
پيچيده و مشكل را براي شيعيان پاسخ گفت و به صورت غير مستقيم، معارف واقعي اسلام را در اختيار خواهندگان قرار داد.
پس از اين » : پاسخهاي امام هادي عليه السلام آن چنان كوبنده و دقيق بود كه يحيي بن اكثم در پايان اين رويارويي به متوكل گفت
جلسه و اين پرسشها ديگر سزاوار نيست كه از او درباره مسئله ديگري پرسش شود؛ زيرا هيچ مسئلهاي پيچيدهتر از اينها وجود
ندارد [و او از عهده پاسخگويي به همه آنها بر آمد [و موجب آشكار شدن بيشتر مراتب علمي او، موجب تقويت شيعيان خواهد شد.

***