بازگشت

مبارزه با غُلات


از جمله گروههاي باطل و منحرفي كه در دوران امامت امام هادي -عليه السلام - فعال بودند، گروه غلات را بايد
نام برد كه افكار و عقايد پوچ و منحط و بي اساسي داشتند و خود را شيعه وانمود ميكردند. آنان درباره امام غُلّو
نموده براي او مقام اوهيّت قائل ميشدند و گاهي نيز خود را منصوب از طرف امام قلمداد ميكردند و بدين وسيله
موجبات بدنامي شيعيان را در ميان فرقههاي ديگر فراهم ميكردند. امام هادي از اين گروه اظهار تبري نموده با
آنان مبارزه ميكرد و تلاش مينمود كه با طرد آنان، اجازه ندهد لكه ننگي بر دامن تشيع بنشيند/
شايد بتوان گفت: علت پيدايش اعتقاد آنان به الوهيت امام، و ساير عقايد پوچ و بي اساس، امور زير بوده است:
الف - كرامتها، آگاهي غيبي و ديگر امور خارق العادهاي كه از امام مشاهده ميشد و اين گروه كه قادر به توجيه و
تحليل صحيح و پخته اين گونه مسائل نبودند، آنها را دستاويز خرافات و بدعتها و حركتهاي ضد اسلامي قرار
ميدادند/
ب - اين گروه منحرف ميخواسند قيود و حدود و ضوابط اسلامي را زير پا گذاشته طبق ميلها و هوسهاي خود
رفتار كنند، از اينرو تمام محرمات اسلامي را حلال ميشمردند/
ج - چشم طمع به اموال مردم دوخته بودند و ميخواستند وجوهي را كه شيعيان به ائمه ميپداختند به چنگ آورند/
در هر حال غلات گروه خطرناك و گمراه كنندهاي بودند كه سران آنان افرادي همچون اشخاص زير بودند:
1- علي بن حَسَكَه قمي/
2- قاسم يقطيني/
3- حسن بن محمد بن باباي قمي/
4- محمد بن نُصير فهري/
5- فارس بن حاتم/
به عنوان نمونه، عقيده علي بن حسكه بدين قرار بود:
الف - امام هادي - عليه السلام - خدا و خالق و مدبر جهان هستي است!
ب - ابن حسكه نبّي و فرستاده از جانب امام براي هدايت مردم است!
ج - هيچ كدام از فرائض اسلامي از قبيل زكات، حجّ، روزه و... واجب نيست!
محمد بن نصير فهري نيز ميگفت:
الف - امام هادي - عليه السلام - خالق و پرورگار جهان است!
ب - ازدواج با محارم از قبيل مادر، دختر، وخواهر، جايز است!
ج - لواط جايز، و يكي از راههاي اعمال شهوت است كه خداوند آن را حرام نكرده است!
د - ارواح مردگان در كالبد آيندگان حلول ميكند (تناسخ!)
امام دهم طي نامهها و پاسخهايي كه به سؤالات شيعيان در اين باره ميداد، اين گروه را منحرف و كافر معرفي
ميكرد و به شيعيان توصيه مينمود كه از آنان دوري جويند/
امام در پاسخ يكي از شيعيان درباره «ابن حسكه» و عقايد باطل او، چنين نوشت:
»ابن حسكه - كه لعنت خدا بر او باد ' دروغ گفته است، من او را از دوستان و پيروان خود نميدانم، او را چه شده
است؟ خدا لعنتش كند! سوگند به خدا، پروردگار، محمد9 و پيامبران پيش از او را جز به آيين يكتا پرستي و امر به
نماز و زكات و حج و ولايت نفرستاده و محمد9 جز به سوي خداي يكتاي بي همتا دعوت نكرده است. ما جانشينان
او نيز بندگان خداييم و به او شرك نميورزيم .اگر او را اطاعت كنيم مشمول رحمت او خواهيم بود و چنانچه از
فرمانش سرپيچي نماييم، گرفتار كيفرش خواهيم شد. ما بر خدا حجتي نداريم، بلكه خدا است كه بر ما و بر تمامي
آفريده هايش حجت دارد/
من از كسي كه چنين سخناني ميگويد، بيزاري ميجويم و از چنين گفتاري به خدا پناه ميبرم، شما نيز از آنان
دوري گزينيد و آنان را در فشار و سختي قرار دهيد و چنانچه به يكي از آنها دسترسي پيدا كرديد، سرش را با
سنگ بشكنيد(1)
امام ضمن نامهاي به «عبيدي» از فهري و ابن باباي قمي نيز بيزاري چسته در باره آن دو چنين نوشت:من از فهري (محمد بن نصير) و حسن بن محمد بن باباي قمي بيزاري ميجويم و تو و تمام شيعيان را از فتنه او بر
حذر ميدارم و آنان را لعن ميكنم. اين دو تن، مال مردم را بنام ما ميخورند و فتنهانگيز و مزاحم هستند. خداوند
آنان را عذاب كند و گرفتار فتنه سازد/
»ابن بابا» گمان برده كه من او را به نبوت برانگيختهام و او «باب» من است! خداوند او را لعنت كند! شيطان بر
او مسلط شده و او را گمراه ساخته است. اگر توانستي سر او را با سنگ بشكن! او مرا آزار داده است، خداوند در
دنيا و آخرت او را معذب سازد(2)
»فارس بن حاتم» نيز كه گفتيم يكي از رهبران غُلات بود، از طرف امام مورد لعن و تكذيب قرار گرفت، و در
اختلافي كه بين او و «علي بن جعفر»(3) پيش آمده بود، علي را مورد تأييد قرار داد. انحرافها و بدعتها و
گمارهسازيهاي فارس به قدري زياد بود كه امام دستور قتل او را صادر نمود و بهشت را براي قاتل او تضمين كرد
و نوشت:
»فارس» به اسم من دست به كارهايي ميزند و مردم را فريب ميدهد و آنان را به بدعت در دين فرا ميخواند.
خون او براي هر كس كه او را بكشد، هدر است/
كيست كه با كشتن او مرا راحت كند؟ من در مقابل، بهشت را براي او تضمين ميكنم/
يكي از ياران امام بنام «جنيد» فرمان آن حضرت را درباره او اجرا كرد و با قتل او جامعه اسلامي را از شرّ او
راحت كرد(4)

***

1- طوسي، اختيار معرفة الرجال، مشهد، دانشگاه مشهد 1348 ه'.ش، ص 519، حديث - 997شيخ حر عاملي،
وسائل الشيعة، ج18، كتاب الحدود، ابواب حد المحارب، باب7، ص 554/
2- طوسي، همان كتاب، ص 520، حديث 999/
3- علي بن جعفر يكي از مهمترين و كوشاترين نمايندگان امام هادي بوده است. پيش از اين درباره او در بخش
سازمان وكالت بحث كرديم/
4- طوسي، همان كتاب، ص 524، حديث 1006 - تحليلي از تاريخ دوران دهمين خورشيد امامت، امام هادي -
عليه السلام -، مركز تحقيقات اسلامي سپاه، قم، 1370ه'.ش، ص 134 - 132/