بازگشت

يورش به خانه ي امام


امام در شهر سامرا به سر مي برد اما شيطان صفتان بيكار ننشستند و نزد متوكل از امام سعايت و بدگويي نمودند كه در خانه ايشان اسلحه و اموال بسياري از شيعيان وجود دارد و احتمال دارد امام دست به قيامي مسلحانه عليه حكومت عباسي بزند، متوكل هراسان دستور داد شبانه گروهي از تركان مسلح به خانه ي امام هجوم برده و ايشان را دستگير نمايند، آنان به منزل آن حضرت هجوم آوردند، در حالي كه در اتاقي در بسته در حالي كه ميان او و زمين جز شن و سنگريزه فرشي نبود، و امام مشغول تلاوت اين آيه بود:

«ام حسب الذين اجترحوا السيئات ان نجعلهم كالذين آمنوا و عملوا الصالحات سوآء محياهم و مماتهم سآء ما يحكمون». [1] .



[ صفحه 22]



«آيا گناهكاران پنداشتند زندگي و مرگشان را مانند مؤمنان و صالحان قرار مي دهيم، چقدر نادرست داوري مي كنند».

مأموران حضرت را با همين حالت نزد متوكل بردند، و او كه سرمست از خوشگذراني بود همين كه ايشان را ديد جام شرابي به طرف آن حضرت دراز كرد، امام فرمود: به خدا سوگند هرگز شراب با خون و گوشتم آشنا نشده است.

متوكل از امام خواست شعري بخواند و اصرار نمود، امام اين اشعار را خواند كه شادي متوكل را به اندوه مبدل كرد:

«بر قله هاي بلند خانه كردند و مرداني به نگهباني آنان مشغول شدند، ليكن قله ها به آنان سودي نبخشيد، پس از سرفرازيها با خفت از آن جايگاه هاي استوار به زير كشيده شدند و در گورهايي - كه چه بد منزل و مسكني است - جاي داده شدند، بعد از خاكسپاري منادي بانگ زد: آن تاجها، زيورها و پوشش ها و تجمل ها به كجا رفت، آن چهره هاي نازپرورده كه همواره در پس پرده و حجاب پنهان شده بودند چه شدند، عاقبت گورها سرنوشت شوم آنان را نشان دادند و چهره هاي كرم خورده آنان را به نمايش گذاشتند، مدت درازي خوردند و آشاميدند و اينك پس از خوردن ها خورده شدند».

متوكل تكان خورده و مستي از سرش پريد و گريست، و دستور داد جام هاي شراب را برچيدند، و با فروتني گفت: آيا وامي به گردن داري، فرمود: آري، و متوكل دستور داد وام آن حضرت را پرداخته و با احترام فراوان ايشان را به منزل فرستادند.



[ صفحه 23]




پاورقي

[1] جاثيه / 21.