بازگشت

نامه به مردم اهواز


از نامه هاي امام دهم (ع)، نامه اي به مردم اهواز است كه در پاسخ نامه ي آنان درباره ي جبر و تفويض نوشته شد. نامه ي حضرت بسيار طولاني است و مرحوم «حرّاني» (از علماي قرن چهارم) آن را در كتاب ارزشمند «تحف العقول» ذكر كرده است. [1] .

ابتداي نامه چنين است:

«مِنْ عَلي بْنِ مُحَمّدٍ. سَلامٌ عَلَيكُمَ وَ عَلي مَنِ اتَّبَعَ الهُدي وَ رَحْمةُ اللهِ وَ بَرَكاتُه. فَاِنَّهُ وَرَدَ علي كِتابُكُمْ ما ذَكَرْتُم مِنْ اِختِلافِكُمْ في دينِكُمْ...».

گر چه اصل نامه در مورد پاسخ به شبهه جبر و تفويض است، لكن حضرت، ابتدا به مبحث امامت پرداخته اند و به گونه اي مطلب را طرح كرده اند كه هر مسلمان آزاد انديشي به راحتي آن را مي پذيرد و آن حضرت در بحث از جبر و تفويض، سخنانشان را به سخنان امام صادق (عليه السلام) مستند مي سازند كه اين خود، در خور تأمل و دقت است.

محتواي نامه چنين است:

«خداوند به انسان توانايي عنايت فرموده و انسان بدين وسيله به انجام امورش مي پردازد، نه جبر است و نه تفويض، بلكه امري است بين اين دو، چنانچه معتقد به جبر شويم، مانند اين است كه شخصي، برده خود را به بازار بفرستد، بدون اينكه پول در اختيار او گذارد، و از وي بخواهد براي او كالا خريداري كند. اين عبد با دست خالي از بازار بر مي گردد؛ چون توانايي بر خريد نداشته است. آن گاه مولا او را مؤاخذه كند كه چرا چيزي نخريدي!؟ بديهي است كه اين ظلم است. قائلين به جبر نيز مي گويند: خدا به انسان هيچ توانايي عنايت نكرده و در عين حال، از او انجام واجبات و ترك محرمات را خواسته و اين ظلم است: وَلا يظلِمُ رَبُّكَ اَحَداً.

و چنانچه معتقد به تفويض شويم، مانند اين است كه كسي برده بخرد و به او امر و نهي كند و او فرمان مولاي خود را بپذيرد و آخر الامر مولا از دست او خسته شده، او را به حال خود واگذار كند و بگويد: هر چه مي خواهي، انجام ده و چون او را مؤاخذه كند كه چرا چنين كردي، عبد در پاسخ بگويد: خودت امر را به من واگذار كردي! اين عجز و ضعف مولاست.

قائلين به تفويض همين را در مورد خدا مي گويند كه خداوند هيچ چيز را از ما نخواسته و كار را به خودمان واگذار كرده و حال آنكه خداوند مي فرمايد:)ولا يرضي لعباده الكفر (؛ او راضي به كفر بندگانش نيست».

در پايان نامه، حضرت به اين آيه استشهاد مي فرمايد:)فَبَشِّر عِبادي الَّذينَ يستَمعونَ القَولَ فَيتَّبعوُن اَحْسَنَه... اولئِكَ الَّذينَ هداهم الله و اولئِكَ هُم اُولُوالالبابِ (.


پاورقي

[1] تحف العقول، انتشارات علميه اسلاميه، ص538 ـ 562.