بازگشت

احترام خاص امام هادي به فقيه شيعه و پاسخ به معترضين


امام حسن عسكري عليه السلام نقل مي كند: يك روز يكي از فقهاي برجسته شيعه در يك مجلس شكوهمندي به محضر امام هادي عليه السلام



[ صفحه 30]



آمد، او قبلاً با يكي از مخالفان ناصبي مناظره كرده بود و آن مخالف را محكوم و درمانده نموده بود، امام هادي تا او را ديد برخاست و احترام شاياني به او نمود و او را در صدر مجلس نشانيد، درآن مجلس گروه بسياري از علويان و عباسيان و طالبيان حضور داشتند.

در اين هنگام بزرگ هاشميان به امام هادي عليه السلام رو كرد و گفت:

«اي پسر رسول خدا! آيا اين گونه يك نفر انسان عادي (بدون حسب و نسب) را بر بزرگان بني هاشم از طالبيان و عباسيان، مقدم داشتي؟!»

امام هادي: بپرهيزيد از اينكه در صف قومي باشيد كه خداوند در نكوهش آنها فرمود:

الم تر الي الذين اوتوا نصيباً من الكتاب يدعون الي كتاب الله ليحكم بينهم ثم يتولي فريق منهم و هم معرضون:

«آيا نديدي كساني را كه بهره اي از كتاب (آسماني) داشتند، به سوي كتاب الهي دعوت شدند، تا در ميان آنها داوري كند، سپس گروهي از آنان (با علم و آگاهي) روي مي گردانند، در حالي كه از پذيرش حق، اعراض دارند.» (آل عمران / 23)

امام هادي: آيا شما به داوري قرآن كتاب خدا، راضي نيستيد؟

حاضران: چرا، راضي هستيم.

امام هادي: مگر نه اين است كه خداوند مي فرمايد:

يا ايها الذين آمنوا اذا قيل لكم تفسحوا في المجالس فافسحوا يفسح الله لكم و اذا قيل انشزوا فانشزوا يرفع الله



[ صفحه 31]



الذين آمنوا منكم و الذين اوتوا العلم درجات:

«اي كساني كه ايمان آورده ايد، هنگامي كه به شما گفته شود مجلس را وسعت بخشيد (و به تازه واردها جا دهيد) وسعت بخشيد، خداوند (بهشت را) براي شما وسعت مي بخشد و هنگامي كه گفته شود، برخيزيد، برخيزيد، خداوند كساني را كه ايمان آورده اند و كساني را كه علم به آنها داده شده، درجات عظيمي مي بخشد.» (مجادله / 11).

خداوند چنين پسنديده كه دانشمندان مؤمن را بر مؤمن غير دانشمند، برتري بخشد، چنان كه پسنديده مؤمن را بر غير مؤمن برتري دهد.

به من بگوييد: آيا خداوند فرموده:

يرفع الله الذين آمنوا منكم و الذين اوتوا العلم درجات:

«خداوند مؤمنان صاحب علم را بر مؤمنان غير صاحب علم و درجاتي برتري داده» يا فرموده است:

يرفع الله الذين اوتوا شرف النسب درجات:

«خداوند صاحب حسب و نسب را بر ديگران به درجاتي برتري داده است؟»

آيا خداوند نفرموده:

هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون:

«آيا كساني كه مي دانند با كساني كه نمي دانند يكسانند؟» (زمر / 9)

شما چرا مرا در مورد اين فقيه كه او را احترام و تجليل كردم



[ صفحه 32]



مورد انتقاد قرار مي دهيد با اينكه خداوند او را مقام ارجمند داده و تجليل كرده است؟!

اينكه اين فقيه، فلان ناصبي مخالف را در مناظره اش با دلايل محكم سركوب و درمانده نموده همين كار او بهتر از هرگونه شرافت نسبي است.

يكي از عباسيان كه در مجلس حضور داشت، باز در اعتراض خود لجاجت كرد، امام هادي عليه السلام بعد از گفتاري، به او فرمود: «اگر من غير هاشمي را به خاطر علم و كمالش بر هاشمي ترجيح دادم، عباس (جد شما، عموي پيامبر) با ابوبكر بيعت كرد و پسرش عبدالله پس از بيعت با عمر، به خدمت او پرداخت، چرا به عباس و ابن عباس انتقاد نمي گيريد كه غير هاشمي را بر هاشمي ترجيح دادند، اگر آن را در مورد آنها روا مي دانيد، اين مورد را نيز در مورد من روا بدانيد. [1] .

اعتراض كننده از اين پاسخ امام هادي عليه السلام به قدري منكوب شد كه گويي سنگ در دهانش گذاشته اند، ساكت و خاموش گرديد. [2] .

به اين ترتيب امام هادي عليه السلام با برخوردهاي منطقي و قاطع خود، به علم و دانش احترام و ارج بسيار مي نهاد و مردم را به فضيلت پروري و علم دوستي تشويق مي نمود.



[ صفحه 33]




پاورقي

[1] بايد توجه داشت كه اين پاسخ از باب الزام خصم به عقايد مورد احترام خودش هست.

[2] اقتباس از احتجاج طبرسي، ج 2، ص 259 و 260.