حرف (ز)، (س)، (ش)
65 - «سري بن سلامه اصفهاني»: شيخ او را از اصحاب امام هادي - عليه السلام - ياد مي كند و مي گويد: او را كتابي است كه گروهي به نقل از ابي المفضل از ابن بطه از احمد بن ابي عبدالله خبر آن را به ما داده اند [1] .
66 - «سليمان بن حفصويه»: شيخ و برقي او را از اصحاب امام هادي - عليه السلام - نام برده اند. [2] .
67 - «سليمان بن داوود مروزي»: شيخ او را از اصحاب امام هادي - عليه السلام - برمي شمارد. [3] .
68 - «سندي بن محمد»: شيخ او را از اصحاب امام هادي - عليه السلام - برمي شمارد و مي گويد او برادر علي است. [4] .
69 - «سهل بن زياد»: سهل بن زياد رازي كنيه اش ابوسعيد است. شيخ او را از اصحاب امام هادي - عليه السلام - و ثقه مي داند [5] ولي نجاشي مي گويد، او ضعيف و غيرقابل اعتماد در حديث است و احمد بن محمد بن عيسي به غلو و دروغگويي او شهادت داد و او را از قم به ري اخراج كرد كه در آنجا ماندگار شد. سهل به وسيله محمد بن عبدالحميد عطار در نيمه ماه ربيع الآخر سال 255 ه با امام حسن عسكري مكاتبه نمود كه آن را احمد بن علي بن نوح و احمد بن الحسين نقل كرده اند.
او كتاب نوادر و التوحيد را نوشت كه دومي را ابوالحسن عباس بن احمد بن فضل بن محمد هاشمي صالحي از پدرش از ابوسعيد آدمي روايت كرده است [6] .
[ صفحه 226]
ابن غضائري درباره ي سهل مي گويد: «وي بشدت ضعيف بود و روايات فاسدي نقل مي كرد و فاسدالمذهب بشمار مي رفت. احمد بن محمد بن عيسي اشعري او را از قم بيرون كرد و از او ابراز انزجار نمود و مردم را از شنيدن و نقل روايات او بازداشت. سهل روايات مرسله و مجهوله را نقل مي كرد و به آنان اعتماد مي ورزيد. [7] .
70 - «سهل بن يعقوب»: سهل بن يعقوب بن اسحاق ملقب به ابونواس كنيه اش ابونسري از اصحاب امام هادي بشمار مي رود. شيخ پس از معرفي او در حاشيه رجال خود مي گويد كه: سهل در سامرا به خدمتگزاري امام هادي و انجام دستورات و حوايج ايشان مشغول بود و حضرت به او مي گفتند: تو به حق، ابونواس هستي. [8] .
71 - «شاهويه بن عبدالله»: شيخ او را از اصحاب امام هادي برمي شمارد. [9] او از امام روايت مي كرد و اسحاق بن محمد نص بر امامت امام حسن عسكري - عليه السلام - را از او نقل كرده است. [10] .
پاورقي
[1] رجال طوسي.
[2] رجال طوسي و برقي.
[3] رجال طوسي.
[4] رجال طوسي.
[5] رجال طوسي.
[6] رجال نجاشي.
[7] معجم رجال الحديث، ج 8، ص 340.
[8] رجال طوسي، ص 415.
[9] رجال طوسي.
[10] اصول كافي.