بازگشت

از كلمات قصار


1- من اتقي الله يتقي و من اطاع الله يطاع.

ترجمه:

كسي كه از خدا بترسد (مردم) از او مي ترسند و هر كه خدا را اطاعت كند مطاع ديگران شود.

2- من اطاع الخالق لم يبال بسخط المخلوق، و من اسخط الخالق فايقن ان يحل به الخالق سخط المخلوق. و ان الخالق لا يوصف الا بما وصف به نفسه و اني يوصف الخالق الذي تعجز الحواس ان تدركه و الاوهام ان تناله و الخطرات ان تحده و الابصار عن الاحاطة به جل عما يصفه الواصفون و تعالي عما ينعته الناعتون. [1] .

ترجمه:

هر كه اطاعت خالق كند از خشم مخلوق باكي ندارد و كسي كه خالق را به خشم آورد بايد يقين كند كه خالق او را گرفتار خشم مخلوق نمايد و يقينا خالق توصيف نشود جز بدانكه خودش بدان خود را توصيف كرده است و كجا وصف شود خالقي كه حواس از درك آن عاجزند و اوهام بدو نرسند و تصورات و خاطرات قلبي محدودش نكنند و چشم ها از احاطه او درمانده اند، او بزرگتر



[ صفحه 145]



است از آنچه وصف كنندگان توصيفش كنند و بالاتر از مدح تعريف كنندگان است.

3- من امن مكر الله و اليم اخذه تكبر حتي يحل به قضائه و نافذ امره، و من كان علي بينة من ربه هانت عليه مصائب الدنيا و لو قرض و نشر.

ترجمه:

هر كه از مكر خدا و عذاب دردناك او ايمن باشد كبر مي ورزد تا اينكه قضاء خدا و امر نافذ او به وي مي رسد و كسي كه از پروردگارش بينه اي داشته باشد مصائب دنيا بر او آسان شود اگر چه او را مقراض كنند و اره نمايند.

4- الشاكر اسعد بالشكر منه بالنعمة التي او جببت الشكر لان النعم متاع، و الشكر نعم و عقبي.

ترجمه:

شكرگزار به خود شكر سعادتمندتر است از نعمتي كه موجب شكر شده زيرا كه نعمتها متاع دنيا است و شكر و سپاسگزاري، نعمتهاي دنيا و آخرت است.

5- ان الله جعل الدنيا دار بلوي و الآخرة دار العقبي، و جعل بلوي الدنيا لثواب الآخرة سببا، و ثواب الآخرة من بلوي الدنيا عوضا.

ترجمه:

خداوند دنيا را سراي گرفتاري و آزمايش قرار داده و آخرت را سراي عقبي و مكافات و گرفتاري دنيا را سبب ثواب آخرت و ثواب آخرت را عوض بليات دنيا قرار داده است.

6- ان الظالم الحالم يكاد ان يعفي علي ظلمه بحلمه، و ان المحق السفيه يكاد ان يطفي ء نور حقه بسفهه.

ترجمه:



[ صفحه 146]



ستمكار بردبار نزديك است كه به سبب حلمش ستم وي مورد عفو قرار گيرد و صاحب حق بي خرد نزديك است كه به سبب بي خرديش نور حقش را خاموش سازد.

7- من جمع لك وده و رأيه فاجمع له طاعتك.

ترجمه:

هر كه از روي دوستي به تو نظري دهد تو هم همه جانبه اطاعت او كن.

8- من هانت عليه نفسه فلا تأمن شره.

ترجمه:

هر كه خود را خوار و پست شمارد از شر او آسوده مباش.

9- الدنيا سوق ربح فيها قوم و خسر آخرون. [2] .

ترجمه:

دنيا بازاري است كه گروهي در آن سود برند و گروهي ديگر زيان كنند.

10- الجهل و البخل اذم الاخلاق، و الطمع سجية سيئة.

ترجمه:

جهل و بخل نكوهيده ترين اخلاقند و حرص و طمع خوي بدي است.

11- من رضي عن نفسه كثر الساخطون عليه.

ترجمه:

هس كس از خود راضي و خودپسند باشد خشمناكان بر او زياد شود.

12- المقادير تريك ما لم يخطر ببالك.

ترجمه:

مقدرات براي تو آنچه را كه از خاطرات نگذشته نمايان سازد.

13- راكب الحرون اسير نفسه و الجاهل اسير لسانه.



[ صفحه 147]



ترجمه:

آنكه سوار مركب طغيان و سركشي است اسير نفس خود بوده و نادان اسير زبانش مي باشد.

14- الناس في الدنيا بالأموال و في الآخرة بالاعمال.

ترجمه:

(ارزش) مردم در دنيا به وسيله اموال است و در آخرت به وسيله اعمال (صالحه).

15- المصيبة للصابر واحدة و للجازع اثنتان.

ترجمه:

مصيبت بر شخصي كه بدان شكيبا باشد يكي است و بر آنكه جزع و بي تابي كند دو تا است.

16- الهزل فكاهة السفهاء و صناعة الجهال.

ترجمه:

شوخي و بيهوده گوئي خوشمزگي بي خردان و كار نادانان است.

17- السهر الذ للمنام و الجوع يزيد في طيب الطعام.

ترجمه:

بيداري لذيذ كننده تر است براي خواب و گرسنگي در پاكيزگي و خوشي طعام مي افزايد.

18- اذكر مصرعك بين يدي اهلك، فلا طبيب يمنعك و لا حبيب ينفعك.

ترجمه:

بر زمين افتادن خود را در مقابل خانواده ات ياد كن، پس نه طبيبي است كه تو را از مردن مانع شود و نه دوستي كه در آن حال به تو نفعي برساند.



[ صفحه 148]



19- الغضب علي من تملك لوم.

ترجمه:

خشمگين شدن بر كسي كه در تملك تو است دنائت و پستي است.

20- الحكمة لا تنجع في الطباع الفاسدة.

ترجمه:

حكمت در طبعهاي فاسده سودمند نيفتد.

21- اذا كان زمان، العدل فيه اغلب من الجور فحرام ان يظن باحد سوء حتي يعلم ذلك منه، و اذا كان زمان، الجور اغلب فيه من العدل فليس لاحد ان يظن باحد خيرا ما لم يعلم ذلك منه.

ترجمه:

هر گاه زماني باشد كه عدالت و داد بر جور و ستم غلبه كند پس به كسي بدگمان شدن حرام است تا اينكه به بدي او علم حاصل شود و هر گاه زماني باشد كه جور و ستم بر عدل و داد غلبه كند پس كسي نبايد به كسي مادامي كه به نيكي او علم پيدا نكند گمان نيك برد.

22- لا تطلب الصفا ممن كدرت عليه، و لا الوفا لمن غدرت به، و لا النصح ممن صرفت سوء ظنك اليه، فانما قلب غيرك كقلبك له. [3] .

ترجمه:

(به متوكل فرمود) از كسي كه به او كدورت نموده اي صفا مطلب و از كسي كه به او خيانت كرده و نقض عهد كرده اي وفا مجو و از كسي كه به او بدگمان شده اي نصيحت و خيرخواهي مخواه زيرا قلب ديگري نسبت به تو مانند قلب تو نسبت به او است.

23- مخالطة الاشرار تدل علي شر من يخالطهم.



[ صفحه 149]



ترجمه:

آميزش و مخالطت با اشرار دليل شرارت آن كسي است كه با آنها مخالطت نموده است.

24- الكفر للنعم امارة البطر و سبب للغير.

ترجمه:

كفران نعمتها نشانه سركشي است و موجب ديگرگوني آنها شود.

25- الاخلاق تتصفحها المجالسة.

ترجمه:

مجالست (با مردم) اخلاق آنها را مورد تفحص و تأمل قرار دهد.

26- ما استراح ذو الحرص. [4] .

ترجمه:

طمعكار هرگز آسوده و راحت نشود.



[ صفحه 150]




پاورقي

[1] كشف الغمه ص 295.

[2] تحف العقول - كلمات قصار.

[3] بحارالانوار جلد 78 ص 370 - 369.

[4] ناسخ التواريخ دوران امام هادي 7 جلد 2 ص 199 نقل از كتاب معالم العبر.