بازگشت

برخي اصحاب امام هادي


امام هادي اصحاب زيادي داشت كه در مسندش آمده. ما برخي از آنها را يادآوري مي كنيم.

اول خيران خادم ساباطي آزاد شده ي امام رضا. در منتهي الآمال [1] آمده كه از اصحاب امام رضا و حضرت جواد و امام هادي - عليهم السلام - است و از مراحم اسرار آن بزرگوار است. او همان است كه در سفر حج، در مدينه به حضور امام جواد شرفياب شد و در حالي كه امام روي سكويي نشسته بود، چنان هيبت امام او را از خود بي خود كرد كه متوجه پله نشد و مي خواست بدون پله بالا برود. امام او را به پله ها راهنمايي كرد و او پيش حضرت رفت و سلام كرد و دستش رابوسيد و به صورت ماليد. آن قدر دست امام را نگاه داشت تا تپش قلبش آرام گرفت. بعد دست حضرت را رها كرد. سپس عرض كرد: آقاي من! ريان بن شبيب به شما سلام رسانيده و التماس دعا كرده. براي او و فرزندش دعا فرماييد. حضرت براي او دعا فرمود اما براي فرزندش دعا نكرد. مي گويد: دوباره عرض كردم. باز پدر را دعا كرد و پسر را دعا نكرد. بار سوم گفتم. باز همان كرد. با امام وداع كردم و خواستم بيرون بيايم جمله اي فرمود كه من نفهميدم. خادم همراه من بيرون آمد. گفتم: امام چه فرمود؟ من نفهميدم. او گفت: فرمود در بلاد شرك متولد شده و به شرتر از خود گرايش يافته و اگر خدا بخواهد خودش او را هدايت مي كند. [2] .

از بعضي نقل ها استفاده مي شود كه خيران وكيل امام هادي هم بوده. در روايتي آمده كه فرمودند: اعمل في ذالك برأيك فان رأيك رأيي و اطاعتك اطاعتي؛ در اين قسمت به رأي خود عمل كن زيرا رأي تو رأي من و اطاعت تو اطاعت من است.

همچنين خيران مورد مراجعه ي ابراهيم بن مهزيار بوده. او نامه اي نوشته به خيران خادم و



[ صفحه 420]



اظهار كرده هشتاد درهم كه از طرطوس به من اهدا شده براي تو فرستاده ام و مكروه داشتم كه بدون دستور شما آن را به صاحبش برگردانم يا در آن تصرف نمايم. آيا اجازه مي فرماييد بعد از اين، اين هديه ها را قبول كنم يا نه؟ مي خواهم تكليفم را بفهمم. عبدالله قندوزي كه راوي خبر است گويد: از خيران جواب آمد و من خواندم. نوشته بود:

هديه ها را از دراهم و غير آن كه به شما اهدا مي شود قبول كن. رسول الله هديه ي يهود و نصارا را قبول مي كرد و رد نمي كرد. [3] .

اين مي رساند كه او وكيل امام بوده است زيرا جواب خيران به ابراهيم با جمله ي «قبول كن»، امر به صورت فتواست و گرنه وكالت ميسر نمي شود. او كتابي داشته كه سهل بن زياد از آن نقل كرده. [4] .

دوم حسين بن سعيد بن حماد بن مهران از موالي علي بن حسين - عيلهماالسلام - است.

به گفته ي علامه آيت الله خويي از اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادي بوده و از هر سه امام روايت داشته و او را از موثقين راويان به حساب آورده اند. اصل او كوفي بوده كه بعداً با برادرش حسن - رضي الله عنه - به اهواز آمدند و سپس او تنها به قم منتقل شد و به خانه ي حسن بن ابان وارد گرديد و در آنجا اقامت نمود. از او 30 جلد كتاب مفيد در ابواب فقه از باب طهارت تا باب عتق به يادگار مانده. آيت الله خويي درباره ي او 22 صفحه مطلب نوشته ودر صفحه ي 243 مي گويد: حسين بن سعيد در اسناد بسياري از روايات ذكر شده كه بيش از 5026 مورد است. [5] .

سوم حسن بن سعيد بن حماد بن مهران، برادر حسين مذكور. او همان است كه علي بن مهزيار معروف و اسحاق بن ابراهيم حضيني را به خدمت امام رضا هدايت كرد و بعداً نيز علي بن ريان را به محضر امام رضا راهنمايي نمود و هر سه نفر به مذهب حقه ي شيعه راه يافتند و از امام حديث شنيدند. گفته شده حسن و حسين، دو برادر، كتاب هاي زيادي تأليف كرده اند، به طوري كه حسن پنجاه جزوه جمع آوري كرد. [6] .

چهارم ابوهاشم جعفر بن داوود بن قاسم بن اسحاق بن عبدالله بن جعفر بن ابي طالب است كه مردي ثقه و عظيم الشأن بود، از امام رضا (ع) تا صاحب الامر را درك كرده در سال 261 وفات نموده است و ظاهراً قبرش در بغداد باشد.


پاورقي

[1] منتهي الآمال في احوال الرجال، تأليف ابن علي محمد بن اسماعيل. (الذريعه، ج 23، ص 13).

[2] معجم الرجال، ج 7، ص 84 با تلخيص؛ آيت الله خويي او را توثيق كرده و از اصحاب امام هادي به حساب آورده. البته اين به اين معني نيست كه از اصحاب امام رضا و امام جواد نباشد بلكه مرحوم علامه خويي فقط روايت او را از امام صادق بعيد شمرده. (همان، ص 86).

[3] همان، ص 85.

[4] همان، ج 5، ص 243.

[5] همان.

[6] معجم الرجال، ج 4، ص 346 - 343.