بازگشت

بعضي مكالمات و حالات متوكل عباسي قبل از قتل


متوكل عباسي بي خبر از مكايد اين دير شماسي صبحگاه برخاست و با نشاط و انبساط و سرور و غرور بنشست و گفت: حالت مس دم و فزوني خود در خود مي بينم، پس رگ برگشود و از خون بكاست و مايل به گوشت گشت، پس حاضر كردند و متوكل مقداري بخورد. ابن الحفصي گويد: متوكل در هيچ روزي از روزها سرور و نشاطش از اين روز بيشتر نبود، بعد از آن جماعت ندما و نوازندگان و سرودگران را بخواند و به جمله حاضر شدند. مي گويد: بعد از آن متوكل مشغول آشاميدن شراب و لهو و لعب و عيش و طرب گرديد و همي از اين سخن بر زبان آورد كه سوگند با خداي به زودي از شما مفارقت خواهم جست. مي گويد: متوكل بر همين گونه به لهو و سرور و عيش و نوش تا شامگاه بگذرانيد.