بازگشت

به روزگار بد مگو


حسن بن مسعود مي گويد:

در يكي از روزها كه به قصد زيارت حضرت هادي (عليه السلام) مي رفتم به سختي زمين خوردم و انگشتم ضربه ديد و لحظاتي بعد بر اثر برخورد با يك نفر سواره، شانه ام نيز صدمه ديد و غير از اينها در ميان ازدحام جمعيت لباسم پاره شد، از اين رو با عصبانيت گفتم:

«اي روزگار بد! خداوند مرا از شر تو حفظ كند. عجب روز بدي هستي!!»

حضرت هادي (عليه السلام) در اين باره مرا ملامت كرده و فرمود: «از تو كه با ما در رابطه هستي اينگونه سخنان بعيد است، چرا گناهان و اشتباهات (وبي دقتي هاي) خود را بر گردن روزگار مي اندازي؟ زمانه كه تقصيري ندارد.» [1] .



اي كه گويي سيزده نحس است نحسي ها ز چيست؟

از تو نحسي ها زند سر، سيزده ها نحس نيست



[ صفحه 52]



و در روايتي ديگر در معناي «با روزها دشمني نكنيد.»

از حضرت هادي (عليه السلام) آمده است كه:

«منظور از ايام و روزها ما هستيم؛

شنبه رسول خداست؛

يكشنبه اميرمؤمنان علي بن ابيطالب (عليه السلام) و حضرت زهرا (عليهاالسلام)مي باشد؛

دوشنبه امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) مي باشد؛

سه شنبه امام سجاد و امام باقر و امام صادق (عليهم السلام) است؛

چهارشنبه حضرت موسي بن جعفر و امام رضا و حضرت جواد (عليهم السلام) و من (حضرت هادي عليه السلام) مي باشد؛

پنج شنبه پسرم امام حسن عسكري (عليه السلام) است؛

و جمعه قائم ما خاندان، پسر پسرم حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي باشد كه جمعيت حق نزد او اجتماع مي كنند و او جهان را پر از عدل و داد مي كند بعد از آنكه از ظلم و جور پر شده باشد.

پس هرگز با روزها دشمني نكن كه آخرتت تباه مي شود.» [2] .



[ صفحه 53]




پاورقي

[1] ترجمه تحف العقول، ص 571.

[2] بحارالانوار، ج 50، ص 196.