بازگشت

امام هادي




آن نازنين كه وصف جمالش خدا كند

امشب خدا كند كه نگاهي به ما كند



آن بي نياز از همه غير از خدا خوش است

ما را گره ز كار فرو بسته وا كند



آن محو ذات خالق و بي اعتنا به خلق

شايد به ما شكسته دلان اعتنا كند



آن چشمه دعا كه دعا مستجاب ازاوست

چون مي شود به حالت ما هم دعا كند



پيوند خورده زندگي ما به مهر او

اين رشته را كسي نتواند جدا كند



خواهد كند ثناي كسي را اگر كسي

بهتر همين كه مدحت ابن الرضا كند



ابن الرضاي دوم چهارم ابوالحسن

كه امشب جهان را زرخش باصفا كند



گفتي علي به روي محمد كند نگاه

چون اين پسر به روي پدر ديده وا كند



هادي دهم امام كه در روزگار خويش

جابر سرير معدلت مرتضي كند



بايد رضاي خاطر او آورد به دست

خواهد ز خود هر آنكه خدا را رضا كند





[ صفحه 523]





كار خدا به امر خدا مي كند بلي

من عاجزم از اينكه بگويم چها كند



جانها فداي خاك در آن امام دين

در حفظ دين چو هستي خود را فدا كند



در راه سربلندي قرآن كند درنگ

بر او هر آنقدر متوكل جفا كند



از جور و ظلم دشمن بيدين و حبس و قتل

راضي به هر چه حكمت حق اقتضا كند



اي يادگار آل محمد خدا بما

لطفي اگر كند ز طفيل شما كند



افتاده ام بدام بلا يا اباالحسن

غير از تو كيست؟ آنكه ز دامم رها كند



دست گدائي من و دامان لطف تو

جز سوي تو گداي تو رو در كجا كند



من بنده ي ذليلم و تو خسرو جليل

چونت ثنا كنم كه خدايت ثنا كند



مؤيد