بازگشت

محال است كه خدا جسم باشد


محال است كه خداوند واجب الوجود داراي جسم باشد، زيرا كه جسم داشتن از صفات ممكن الوجود است كه وجودش به علت نيازمند و عدمش نيز نيازمند علت است و لازمه ي چنين موجودي حادث بودن است. امام ابوالحسن الهادي عليه السلام، در بسياري از احاديث خود بر رد كساني كه خدا را جسم مي دانند سخن گفته است، از جمله مطالب زير است:

1- صقربن ابي دلف مي گويد: از ابوالحسن علي بن محمد عليهماالسلام درباره ي توحيد پرسيدم، و عرض كردم من به عقيده ي هشام بن حكم هستم كه او پيش از هدايت يافتنش قائل به جسمانيت خدا بود! امام عليه السلام برآشفت و فرمود:

«شما را به قول هشام چه كار! به راستي كسي كه معتقد باشد خدا جسم است، از ما نيست و ما در دنيا و آخرت از او بيزاريم. پسر ابودلف! همانا جسم پديده است در حالي كه خدا پديد آورنده و سازنده ي آن جسم است.» [1] .



[ صفحه 138]



البته لازمه ي اعتقاد به تجسيم خداوند، آن است كه او پديده و محتاج به علت باشد كه آن علت هستي بخش وي باشد، در حالي كه خداوند منزه و بالاتر از داشتن علت است.

2- حمزة بن محمد نقل كرده، مي گويد: خدمت امام ابوالحسن عليه السلام نامه اي نوشتم و از آن حضرت راجع به جسم و صورت پرسيدم، امام عليه السلام در پاسخ نوشت:

«پاك و منزه است خدايي كه بي نظير است و جسم و صورت ندارد.» [2] .

3- ابراهيم بن محمد همداني نقل كرده، مي گويد: به خدمت آن مرد - يعني ابوالحسن عليه السلام - نوشتم كه: در عصر ما از دوستان شما كساني هستند كه درباره ي توحيد اختلاف نظر دارند، بعضي مي گويند، او جسم است و بعضي مي گويند: صورت است؟ امام عليه السلام در پاسخ من به خط خود نوشت:

«منزه است خدايي كه حدود وصف ندارد، بي نظير است و او شنوا و داناست.» [3] .

به راستي غير ممكن است كه خداي تعالي به وسيله ي حدي وصف شود كه حقايق چيزهاي ممكن از آن فراهم مي آيد، همان طوري كه محال است با اوصافي توصيف شود كه مستلزم تعدد و مغايرت صفت و موصوف است، زيرا مطابق تحقيقات متكلمان [4] صفات خدا عين ذات اوست.



[ صفحه 139]




پاورقي

[1] توحيد: ص 104.

[2] توحيد: ص 97.

[3] درالنظيم، توحيد: ص 100.

[4] البته، اين عقيده خاص متكلمان شيعه ي اماميه است كه از مكتب اهل بيت عليهم السلام توحيد خالص و ديگر عقايدشان را گرفته اند، و اگر نه متكلمان ديگر، چنين عقايدي را ندارند، چنان كه حاج ملا هادي سبزواري در منظومه ي خود، مي گويد: اشاعره به تعدد ذات و صفات ثبوتيه حق تعالي معتقدند (قدماي ثمانيه!)، و قال بالنيابة معتزله!- م.