بازگشت

سركوب گري شديد عباسيان


بهره گيري حكومت عباسي از شيوه هاي سركوب گرانه و بكار گيري فرماندهان باتجربه در امور نظامي، عامل مهمي در شكست قيامهاي علويان بود. آنان براي سركوب علويان از تاكتيكهاي پيشرفته ي نظامي، اطلاعاتي بهره مي بردند و علويان را كه تجربه و نيروي چنداني در برابر اين شيوه ها نداشتند، وادار به شكست مي كردند.

فشار سنگين عباسيان سبب ترس بيش از اندازه ي مردم براي شركت در حركتهاي مخالف حاكميت شده بود؛ به گونه اي كه دوران عباسي، به ويژه متوكل، با سخت گيري كلي بر مردم، به ويژه شيعه شناخته مي شود.

شيعه، عنصري خطرناك براي عباسيان به شمار مي رفت و آن گونه كه گذشت، فشار دستگاه بر شيعيان تحمل ناپذير بود. اين وضع سبب شد تا بيشتر شيعيان راه تقيه را پيش گيرند و از ابراز اعتقاد خود دوري گزينند.

در فضاي ترور و اختناقي كه عباسيان ايجاد كرده بودند، كسي نمي توانست خود را دوستدار اهل بيت ـ عليهم السلام ـ معرفي كند. «صقر بن ابي دُلَف كرخي» در اين زمينه مي گويد:

«وقتي متوكل، امام هادي (عليه السلام) را به سامرا تبعيد كرد، من بدانجا رفتم تا از وضعيت پيشواي خود آگاهي يابم. هنگامي كه وارد شدم، «زرافي»، دربان متوكل از من پرسيد: چه خبر اي صقر؟ گفتم: خير و سلامتي. گفت: بنشين و برايم از گذشته و آينده بگو. با خود گفتم: عجب اشتباهي كردم كه آمدم. پرسيد: براي چه آمده اي؟ گفتم: براي امر خيري آمده ام. گفت: شايد براي جويا شدن از احوال مولايت آمده اي؟! گفتم: مولايم كيست؟ مولاي من اميرالمؤمنين (متوكل) است. گفت: بس كن! مولاي حقيقي ات را مي گويم. لازم نيست عقيده ات را از من مخفي داري؛ (زيرا من با تو، هم عقيده ام). گفتم: خداي را سپاس.

گفت: آيا مي خواهي او را ببيني؟ گفتم: بله مي خواهم. آن گاه پس از خارج شدن پيك حكومتي، نزد امام رفتيم...». [1] .

خفقان شديد حاكم، سبب مي شد تا نيرو و وقت فراواني براي شناسايي و گردآوري شيعيان زير بيرق نهضت، تلف شود و رهبران نهضت نتوانند از توان واقعي شيعه در رسيدن به اهداف خود بهره برداري كنند.


پاورقي

[1] بحارالانوار، المجلسي، محمد باقر، بيروت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، 1403 ه‍ ق، ج50، ص194.