چگونگي نجات اهواز از زلزله با توصيه امام هادي(ع)


علي بن مهزيار اهوازي به امام نامه نوشت و در آن، دعاي حضرت را براي رفع زلزله از شهرستان اهواز خواستار شد. وي در آن نامه از حضرت پرسيد: «آيا با اين همه زلزله و آثار زيانبار آن، كه در اهواز رخ مي دهد، به نظر شما ما از اينجا به جاي ديگري كوچ كنيم تا از آثار ويرانگر آن در امان بمانيم؟!»

«اي علي بن مهزيار! از خداوند متعال مي خواهم كه تو را از پيش رو و پشت سر و در همه احوال، حفظ كند. خوشحال باش كه من اميدوارم خداوند، بلايا را از تو برطرف كند... در پناه قدرت او به سلامت باشي!»

آشنايي اجمالي


ابوالحسن علي بن مهزيار اهوازي دورقي، فقيه، محدث و از رهبران انديشمند و سرشناس شيعه در اوايل قرن سوم است كه نزد امامان بزرگوار از جايگاه والايي برخوردار بود. علي بن مهزيار از ياران نزديك امام هادي عليه السلام و وكيل آن گرامي در برخي نواحي بوده است. او همچنين به افتخار همنشيني با امام رضا عليه السلام و وكالت امام جواد عليه السلام نائل آمده بود.

شيخ طوسي رحمه الله مي نويسد: «علي بن مهزيار اهوازي از اصحاب مورد اعتماد حضرت هادي عليه السلام است.» محدث قمي نيز درباره عظمت اين شخصيت فرزانه مي گويد: «ابو الحسن، علي بن مهزيار اهوازي دورقي، جلالت و عظمت قدرش، زياده از آن است كه ذكر شود. از توقيعات شريفه حضرت جواد عليه السلام به او معلوم مي شود چه اندازه اين معظم، جليل الشأن بوده است؛ در يكي از اين توقيعات است كه مرا مسرور كردي به آنچه ذكر كردي و هميشه مرا مسرور مي داري. خداوند تو را با بهشت مسرور سازد و از تو به سبب رضاي من راضي شود.»

پدر او مسيحي و اهل هند بود كه به دين اسلام مشرف شد و بعدا در يكي از روستاهاي اهواز سكني گزيد. علي بن مهزيار نيز همراه پدرش، در همان دوران نوجواني به دين مقدس اسلام گرويد و دلش با نور اهل بيت عليهم السلام منور شد.

اوّل، حسن بن سعيد اهوازي او را به محضر امام هشتم معرفي كرد و از محضر ايشان بهره ها برد. پس از آن بزرگوار نيز در رديف ياران خاص امام جواد عليه السلام قرار گرفت و بعد از شهادت پيشواي نهم، با تلاشهاي فراوان به خوشه چيني در مكتب امام هادي عليه السلام پرداخت و به عنوان راوي مورد اعتماد و وكيل تام الاختيار حضرتش عمل مي كرد.

علي بن مهزيار، نزد اهل بيت عليهم السلام به چنان مقامي رسيد كه امام جواد عليه السلام وي را اين گونه ستود: «لَسْتَ تَدْرِي كَيْفَ جَعَلَكَ اللّهُ عِنْدِي؛ [علي!] تو نمي داني خداوند براي تو نزد من چه مقامي قرار داده است! و آنگاه در ادامه مي فرمايد: «من گاهي اوقات با نام و نسب خودت دعايت مي كنم. من به تو علاقه و محبت زيادي دارم. جايگاه تو را مي شناسم. خداوند، بهتر از اين موقعيت برايت روزي كند و به سبب رضايت من، از تو راضي باشد، تو را به خواسته ها و آرزوهايت برساند و در فردوس اعلي به سبب رحمت و مغفرتش به تو منزل عطا كند كه او شنواي دعاست. خدا تو را حفظ و پاسداري كند و بديها را در پرتو رحمتش از تو دور بدارد.»

بهر مهر تو به فردوس، براتم دادندوز جهنم به ولاي تو نجاتم دادند

سرخوش از دوستي آل پيمبر گشتمباده از جام تجلي صفاتم دادند

بي خود از شعشعه پرتو ذاتم كردنديعني از نور ولاشان لمعاتم دادند

من همان روز ز اسلام شدم برخورداركه به دل، نور ولاي حضراتم دادند

گر شدم عالم و عارف به ولاشان، چه عجبمستحق بودم و اينها به زكاتم دادند

در محضر امام هادي عليه السلام

همچنان كه اشاره شد، او علاوه بر ارتباط نزديك با امام هشتم و نهم عليهماالسلام با پيشواي دهم نيز رابطه نزديكي داشت. در اين باره چند روايت را با هم مي خوانيم:

امام هادي عليه السلام طي نامه اي كه به علي بن مهزيار ارسال كرده، زحمات و اشتياق بي پايان علي را به آن حضرت، اين گونه ارج مي نهد:

«اَسْاَلُ اللّهَ اَنْ يَحْفَظَكَ مِنْ بَيْنِ يَدَيْكَ وَمِنْ خَلْفِكَ وَفِي كُلِّ حَالاتِكَ فَاَبْشِرْ فَاِنِّي اَرْجُو اَنْ يَدْفَعَ اللّهُ عَنْكَ وَاللّهَ اَسْاَلُ اَنْ يَجْعَلَ لَكَ الْخِيَرَةَ فِيما عَزَمَ لَكَ مِنَ الشُخُوصِ فِي يَوْمِ الاَْحَدِ وَاَخِّرْ ذَلِكَ اِلي يَوْمِ الاِْثْنَيْنِ اِنْ شاءَ اللّهُ صَحِبَكَ اللّهُ فِي سَفَرِكَ وَخَلَّفَكَ فِي اَهْلِكَ وَاَدَّي عَنْكَ وَسَلِمْتَ بِقُدْرَتِهِ؛] اي علي بن مهزيار!] از خداوند متعال مي خواهم كه تو را از پيش رو و پشت سر و در همه احوال حفظ كند. خوشحال باش كه من اميدوارم خداوند [بلايا را] از تو برطرف كند و از خدا مي خواهم سفري را كه روز يكشنبه قصد داري، برايت خير دهد. سفرت را به خواست خدا تا روز يكشنبه تأخير بينداز. خدا در سفر همراهت، و در ميان خانواده، جانشينت، و در غياب تو انجام دهنده كارهايت باشد و در پناه قدرت او به سلامت باشي!»

علي بن مهزيار گفته است كه خدمت حضرت هادي عليه السلام رسيدم. پيش از اينكه سخني گويم، آن جناب به فارسي با من صحبت كرد.

او در روايت ديگري مي گويد: «غلامم را كه از اهالي قسطنطنيه بود خدمت حضرت هادي عليه السلام فرستادم. غلام با تعجب برگشت و همچنان متحير بود. گفتم: «پسرم چه شده است!» گفت: «من از اين در شگفتم كه امام با من به زبان رومي صحبت مي كرد؛ مثل اينكه يك فرد رومي است.» فكر مي كنم: هدف حضرت اين بود كه غلامان ديگر، منظور امام را متوجه نشوند.»

ابراهيم بن مهزيار برادر علي بن مهزيار نقل مي كند كه زماني حضرت هادي عليه السلام از برادرم علي بن مهزيار خواست كه برايش ساعتي بسازد. ساعت در سال 228 قمري، آماده شد و براي تحويل به سوي آن حضرت حركت كرديم. همين كه به منطقه «سياله» رسيديم، علي بن مهزيار، طي نامه اي، برنامه سفر را به ايشان اطلاع داد. در ضمن، اجازه شرفيابي خواست و تقاضا كرد چه وقت مناسب است تا به خدمت شما برسيم و براي من نيز اجازه خواست.

آن حضرت عليه السلام در جواب، اجازه شرفيابي داده و بعد از ظهر را تعيين كرده بود. همه به راه افتاديم. روز بسيار گرمي بود. غلام علي بن مهزيار به نام «مسرور» نيز همراه ما بود. همين كه به منطقه سكونت امام، نزديك شديم. ديدم بلال، غلام امام ايستاده و منتظر ما است. گفت: «وارد شويد.» ما داخل يكي از اتاقها شديم. بي اندازه تشنه بوديم. مختصري كه نشستيم، يكي از خدمتكاران آمد و با خود كوزه اي آب خنك آورد. آن آب را نوشيديم. بعد امام، علي بن مهزيار را خواست. علي تا بعد از عصر، خدمت امام بود. بعد مرا خواست. رفتم و سلام كردم و درخواست كردم كه دست مبارك حضرتش را ببوسم و بوسيدم. پس از اندكي كه در محضر امام عليه السلام نشستم، خواستم از محضرش مرخص شوم.

همين كه از جا حركت كردم و از خانه خارج شدم، مرا صدا زد و فرمود: «ابراهيم!» عرض كردم: «بله، آقاي من.» فرمود: «نرو.» همان جا ايستادم. مسرور غلام، نيز حضور داشت.

آن گاه دستور داد ساعت را به كار اندازند. بعد خود امام خارج شد، برايش صندلي قرار دادند و روي آن نشست. براي علي بن مهزيار نيز يك صندلي طرف چپ امام گذاشتند. من هم كنار ساعت ايستاده بودم. ساعت، يك ريگ انداخت. مسرور گفت: «ساعت هشت است.» آن حضرت فرمود: «منظورش از هشت، همان ثمانيه در عربي است؟» عرض كرديم: «بله.» و...

مقام علمي


علي بن مهزيار مفسر كلام خدا، مجتهد متعبد، محدث سرشناس، عالمي نستوه و روايتگري سختكوش بود كه رتبه بلند او در ميان نخبگان مذهب اماميه، زبانزد فقها و علماي بزرگ است. روايتهاي فراوان او همواره مورد توجه فقيهان، محدثان و مفسران است و محققان علوم ديني، هرگز از رواياتش بي نياز نيستند؛ زيرا از وي بيش از 437 مورد روايت در موضوعات مهم اسلامي و مورد نياز جامعه، در كتب اربعه ديده مي شود.

ابن شهرآشوب از نظريه پردازان علم رجال مي گويد: «علي بن مهزيار اهوازي از دانشمندان مورد وثوق ماست كه 33 كتاب از خود به يادگار گذاشته است. كتابهاي حروف القرآن، الانبياء، الخصال، البشارات، الوضوء، الصلاة، الحج، المثالب، وفاة ابي ذر رحمه الله ، حديث الاشعريه، از جمله آنهاست.»

او تفسير مستقل هم دارد كه به تفسير ابن مهزيار موسوم است. علي بن مهزيار مفسر كلام خدا، مجتهد متعبد، محدث سرشناس، عالمي نستوه و روايتگري سختكوش بود كه رتبه بلند او در ميان نخبگان مذهب اماميه، زبانزد فقها و علماي بزرگ است

گفته اند كتابهاي وي از اصول چهارگانه شيعه به شمار مي روند. علي بن مهزيار در زمان حضرت هادي يا امام حسن عسكري عليهماالسلام از دنيا رفته است.

در عرصه فقه


شخصيت نگاران، علي بن مهزيار را يكي از استوانه هاي فقه شيعه قلمداد كرده اند؛ چرا كه وي مسائل كوچك و بزرگ فقهي را از مكتب سه امام همام عليه السلام آموخته و به ديگران نيز آموزش داده است. در اينجا، نقل چند مورد از روايتهاي فقهي او مناسب مي نمايد.

نماز در حرمين


علي بن مهزيار از حضرت جواد عليه السلام درباره نماز در حرمين سؤال كرد و به آن حضرت نوشت: «روايات از پدران بزرگوار شما درباره كامل يا شكسته خواندن نماز در حرمين شريفين مختلف است. برخي حكايت از آن دارد كه نماز را در آن مكانهاي مقدس بايد كامل خواند؛ گرچه يك نماز بخواني و در برخي ديگر دستور قصر خواندن آمده است؛ مگر اينكه ده روز قصد اقامت كني!

من تا كنون نمازهايم را در آنجا كامل مي خواندم تا اينكه امسال در ايام حج، فقهاي اصحاب ما به من گفتند كه اگر قصد ده روز ندارم، بايد نمازم را شكسته بخوانم و من هم به آن عمل كردم؛ اما چون نظر شريف شما را در اين باره نمي دانستم، اين عمل برايم دلچسب نبود. تقاضا دارم مرا راهنمايي بفرماييد.»

امام در پاسخ نوشت: «خدا تو را رحمت كند. تو مي داني نماز در آن دو حرم در مقايسه با ساير جاها چقدر فضيلت دارد. من دوست دارم هرگاه به آن دو حرم داخل شدي، نمازت را شكسته نخواني و در آنجا بيش تر و كامل تر بخواني!»

بعد از دو سال وقتي به حضور امام رسيدم، عرضه داشتم: «من قبلاً از شما طي نامه اي مسئله اي را پرسيده بودم و شما هم اين گونه پاسخ داده بوديد.» فرمود: «آري، درست است. حكم، همان است كه برايت نوشته بودم.» من به طور حضوري از امام سؤال كردم: «مقصود شما از حرمين كجاست؟» آن حضرت فرمود: «حرم مكه و مدينه.»

از موارد خمس


حضرت جواد عليه السلام در نامه اي كه به علي بن مهزيار، يار نزديك خود نگاشته است، ضمن برشمردن موارد خمس مي فرمايد: «وَما صَارَ اِلي مَوالِيَّ مِنْ اَمْوالِ الْخُرَّمِيَّةِ الْفَسَقَةِ؛ [يكي ديگر از جاهايي كه بايد خمس آن پرداخته شود] اموالي است كه از دست پيروان بابك خرمدين به دست مي آيد كه افرادي فاسق و تبهكار هستند.»

امام محمدتقي عليه السلام در ادامه نامه خود مي نگارد: «من مي دانم كه اموال زيادي از اين طريق و راههاي ديگر به دست دوستان ما به عنوان غنيمت مي رسد. آنان بايد اين غنايم را از طريق وكلا به ما برسانند.»

آيات الاحكام


حضرت جواد عليه السلام ضمن نامه اي ديگر به علي بن مهزيار، برخي نكات و ناگفته هاي مسائل خمس و زكات را تشريح و وظايف شيعيان را معين شخصيت نگاران، علي بن مهزيار را يكي از استوانه هاي فقه شيعه قلمداد كرده اند؛ چرا كه وي مسائل كوچك و بزرگ فقهي را از مكتب سه امام همام عليه السلام آموخته و به ديگران نيز آموزش داده است

مي كند. آن حضرت مي فرمايد: «اي علي بن مهزيار! برخي دوستان ما كه توفيق و رستگاري آنان را از خدا مي خواهم در باره پرداخت وجوه واجبشان كوتاهي مي كنند. من اين را مي دانم و دوست دارم امسال درباره خمس، اموال آنان را پاكيزه و حلال كنم؛ چرا كه خداوند متعال مي فرمايد: «خُذْ مِنْ أَمْوَ لِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِم بِهَا وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَوتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ * أَلَمْ يَعْلَمُوآا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِي وَ يأْخُذُ الصَّدَقَتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ * وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُو وَ الْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَي عَلِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهَدَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ »؛ «از اموال آنان، صدقه اي [به عنوان زكات] اخذ كن و به اين وسيله، آنان را پاك كن و به آنان دعا كن كه دعاي تو مايه آرامش آنهاست و خداوند شنواي داناست. آيا نمي دانند كه فقط خدا توبه را از بندگانش مي پذيرد و صدقات را مي گيرد و خداوند، توبه پذير و مهربان است. بگو: عمل كنيد. خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مي بينند و به زودي به سوي داناي نهان و آشكار باز گردانده مي شويد و شما را به آنچه عمل مي كرديد، خبر مي دهد.»

سپس امام در ادامه نامه اش به علي بن مهزيار مي فرمايد: «من اين خمس را همه ساله بر آنان واجب نمي كنم و فقط زكات را كه خداوند مقرر كرده است، بر آنان لازم مي دانم. امسال، فقط خمس را در باره طلا و نقره كه سال بر آنان گذشته باشد، واجب مي كنم؛ اما در باره كالاها و لوازم مورد نياز زندگي، ظروف، چهارپايان، خدمتكاران، سود معاملات و يا املاك، خمس مقرر نمي دارم به غير از درآمدهايي كه بعدا توضيح خواهم داد اينها به سبب سهولت و راحتي و سبك گرفتن براي دوستان و شيعيانمان است و نوعي احسان محسوب مي شود؛ زيرا حكمرانان ستمگر با خدعه و فريب، اموال آنان را تصرف مي كنند و يا به دليل گرفتاريهايي كه در زندگي پيش مي آيد، ما هم تسهيلاتي براي دوستانمان قائل مي شويم؛ اما در غنايم و درآمدهاي شغلي به سودهايي كه به دستشان مي رسد، پرداخت خمس در سر سال واجب است؛ همچنان كه خداوند متعال در اين باره مي فرمايد: «وَاعْلَمُوآا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْ ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَي وَالْيَتَمَي وَالْمَسَكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ ءَامَنتُم بِاللَّهِ وَمَآ أَنزَلْنَا عَلَي عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَي الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَي كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ »؛ «بدانيد هرگونه غنيمتي كه به دست آورديد خمس آن براي خدا و پيامبر و براي نزديكان و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايي حق از باطل، روز درگيري دو گروه (روز جنگ بدر) نازل كرديم، ايمان آورديد، و خداوند بر هر چيزي تواناست.»

ويژگيهاي علي بن مهزيار


الف. اخلاق فردي


او داراي خصوصيات اخلاقي پسنديده و كمالات معنوي برجسته اي بود. عادت آن شخصيت وارسته در عبادت، چنان بود كه چون آفتاب طلوع مي كرد سر به سجده مي گذاشت و سر بلند نمي كرد تا از براي هزار نفر از برادران مؤمن خود دعا كند به آنچه براي خود دعا مي كرد و پيشاني اش از كثرت سجده، مثل زانوي شتر پينه بسته بود. وي در تعظيم، علاقه مندي و خدمت به اهل بيت عليهم السلام كم نظير بود.

حضرت جواد عليه السلام در تجليل از علي بن مهزيار اهوازي و تشريح ويژگيهاي زيبايش، خطاب به او مي فرمايد: «اي علي بن مهزيار! خداوند به تو جزاي نيك عنايت كند و تو را در بهشت خويش مسكن دهد، از خواري و ذلت دنيا و آخرت رهانيده، با ما خانواده محشور كند. من تو را در خير خواهي، فرمانبري، خدمت رساني، وقار، ادب، انجام تكليف و به جاي آوردن وظايف خويش، آزمودم. اگر بگويم كه مثل تو را نديده ام، اميدوارم سخن راستي گفته باشم. خداوند، پاداش تو را سكونت در باغهاي فردوس برين قرار دهد. عظمت خدمات تو در گرما و سرما و شب و روز بر من پوشيده نيست. از خداوند مسئلت مي كنم كه تو را در روز قيامت در پرتو محبت و رحمتش قرار دهد؛ همانا كه او شنونده دعاهاست.»

ب. اخلاق اجتماعي


واسطه فيض

علي بن مهزيار مي گويد: محمّد بن حمزه غنوي به من نامه نوشت و از من درخواست كرد تا از امام جواد عليه السلام دعايي بخواهم كه گرفتاري اش برطرف و از زندان آزاد شود. امام محمّد تقي عليه السلام نيز در پاسخ نامه من فرمود: «به محمّد بن حمزه بگو كه اين دعا را هميشه بگويد و آن را مرتب بخواند: «يا مَنْ يَكْفِي مِنْ كُلِّ شَيْ ءٍ وَلا يَكْفِي مِنْهُ شَيْ ءٌ اكْفِنِي ما اَهَمَّنِي مِمّا اَنَا فِيهِ؛ اي كسي كه از هر چيزي كفايت و بي نياز مي كند و هيچ چيز از او بي نياز نيست، در امر مهمّي كه من در آن هستم مرا كفايت و بي نياز گردان!» امام بعد از آن فرمود: «اميدوارم به سبب اين دعا، گرفتاري او برطرف شود؛ ان شاء اللّه تعالي.» من اين دعا را به او رساندم و او در مدت كوتاهي از زندان آزاد شد.

نجات از زلزله

علي بن مهزيار اهوازي به امام نامه نوشت و در آن، دعاي حضرت را براي رفع زلزله از شهرستان اهواز خواستار شد. وي در آن نامه از حضرت پرسيد: «آيا با اين همه زلزله و آثار زيانبار آن، كه در اهواز رخ مي دهد، به نظر شما ما از اينجا به جاي ديگري كوچ كنيم تا از آثار ويرانگر آن در امان بمانيم؟!»

امام در پاسخ نامه، او و همشهريانش را از مهاجرت باز داشت و فرمود: «شما روزهاي چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه را روزه بگيريد و غسل كنيد؛ آن گاه لباسهايتان را از آلودگيها پاك كنيد و روز به بيرون شهر برويد و به درگاه الهي دعا و انابه كنيد كه اين بلا از شما رفع خواهد شد.» ابن مهزيار مي گويد: «ما به دستور امام جواد عليه السلام عمل كرديم و بلاي زلزله برطرف شد.»

رساندن نامه

ابي عمرو حدّاء از ياران امام هادي عليه السلام مي گويد: روزي نامه اي نوشتم و از طريق علي بن مهزيار به امام هادي رساندم. در آن نامه عرضه داشتم: «فدايت شوم! من زماني از پدر بزرگوارت سؤالاتي كردم و رهنمود خواستم و در باره سختي و فشار زندگي به آن گرامي شكايت كردم. بر اثر رهنمودهاي آن حضرت به آنچه كه مي خواستم دست يافتم. اي آقاي من! دوست دارم شما هم مرا راهنمايي كنيد. آيا فقط به مداومت سوره قدر در نمازهاي واجب و غير آن بپردازم و يا در كنار سوره قدر، سوره هاي ديگر را نيز تلاوت كنم؟! يا اين عمل آدابي دارد كه بايد آنها را رعايت كنم؟ چه دستوري مي فرماييد؟» امام پاسخ داد: «هرگز تلاوت قرآن را رها مكن؛ كم يا زياد و قرائت سوره قدر در يك شبانه روز 100 مرتبه كافي است.»

روايتهاي راهگشا


در اينجا به نمونه هايي از روايات علي بن مهزيار در موضوعات مختلف مي پردازيم:

1. امامت


علي بن مهزيار روايت مي كند كه به حضرت هادي عليه السلام عرض كردم: «اِنْ كانَ كَوْنٌ وَاَعُوذُ بِاللّهِ فَاِلي مَنْ قالَ: عَهْدِي اِلَي الاَْكْبَرِ مِنْ وُلْدِي يَعْنِي الْحَسَنْ عليه السلام ؛ اگر خداي نكرده، پناه به خدا پيش آمدي شد (و شما از دنيا رفتيد) به كه پناه بريم (و امام ما كيست؟) فرمود: عهد من به سوي بزرگ ترين فرزند من، يعني حسن عليه السلام است.»

حضرت جواد عليه السلام : من تو را در خير خواهي، فرمانبري، خدمت رساني، وقار، ادب، انجام تكليف و به جاي آوردن وظايف خويش، آزمودم. اگر بگويم كه مثل تو را نديده ام، اميدوارم سخن راستي گفته باشم.

2. دقت در اجراي وصيت


علي بن مهزيار مي گويد: «امام جواد عليه السلام در نامه اي به جعفر و موسي به آنان يادآور شد كه من به شما گفته ام گواهيهاي چنين و چنان اخذ كنيد؛ زيرا اين عمل، نجات شما را در آخرت در پي دارد، وصيتهاي پدر و مادرتان را تضمين مي كند و نوعي نيكي از شما به آنان است.

از اينكه در وصيت آنان تغيير دهيد، به شدت بپرهيزيد؛ زيرا دست آنان از دنيا كوتاه شده است. خداوند از هر دو راضي باشد. امروز اجراي وصيتهاي آنان بر عهده شماست. خداوند تبارك و تعالي در اين باره مي فرمايد: «فَمَنم بَدَّلَهُو بَعْدَ مَا سَمِعَهُو فَإِنَّمَآ إِثْمُهُو عَلَي الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُوآ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ »؛ «كساني كه پس از شنيدن وصيّت، آن را تغيير دهند، گناه آن تنها بر كساني است كه وصيت را تغيير مي دهند. به يقين كه خداوند شنوا و داناست.»

3. سوگندهاي قرآن


علي بن مهزيار درباره سوگندهاي قرآن از محضر امام جواد عليه السلام نكته اي را نقل كرده است كه قابل دقت است. روزي از پيشواي نهم پرسيد:«سوگندهاي قرآن [به اشياء و امور مختلف] همانند «وَاللَّيْلِ اِذا يَغْشي * وَالنَّهارِ اِذا تَجَلّي * وَالنَّجْمِ اِذا هَوي» و نظاير اينها براي چه در قرآن مورد قسم قرار گرفته است؟» امام فرمود: «خداي تعالي [براي بيداري انسان و تحريك انديشه وعقل وي] مي تواند به هر يك از مخلوقات كه بخواهد سوگند ياد كند؛ ولي مردم جز به ذات او به چيز ديگري نبايد سوگند ياد كنند.»

***