جايگاه امام نزد اهل سنت


از نظر علم طبقه شناسي اهل سنت، امام هادي(ع) در طبقه 26 قرار دارد، و با وجود اينكه بعضي از صاحبان صحاح و محدثين بنام اهل سنت، معاصر و هم دوره امام بودند، ولي متأسفانه حديثي از آن بزرگوار نقل نكرده اند.

با اين حال، وقايعي در جمع فقهاي حاضر در نزد متوكل پديد آمد كه منجر به ناكامي آنان شد و همين امر، عظمت و مرجعيّت تمام و كمال علمي - فقهي امام را اثبات كرد و به نمايش گذاشت؛ به گونه اي كه بزرگان اهل سنت را به اعتراف درباره عظمت علمي، فقهي، اخلاقي و ... امام هادي وادار كرد.

1 . اسحاق بن ابراهيم طاطري (235 ق)


امام هادي را از مدينه به طرف سُرّ َمَنْ رَأي احضار كردند. زماني كه به منطقه اي به نام ياسرّيه حوالي بغداد رسيدند، اسحاق بن ابراهيم، والي بغداد، استقبال پرشور امام را مشاهده كرد: «فرأي شوق الناس اليه و اجتماعهم لرؤيته ...». با اينكه سفر امام با إطلاع قبلي نبود.

در جاي ديگر آمده، اسحاق به يحيي بن هرثمه كه مأمور احضار امام از مدينه به سامرا بود، گفت :

«انّ هذا الرجل قد ولده رسول اللَّه و المتوكل من تعلم فان حرضته عليه قتله و كان رسول اللَّه خصمك يوم القيامة ...».

2. قاضي يحيي بن اكثم (242 ق)


هنگامي كه فقها نزد واثق حضور داشتند، يحيي بن اكثم اين سؤال را مطرح كرد كه وقتي آدم(ع) به حج رفت، چه كسي سر او را تراشيد؟ فقهاي مجلس از پاسخ درماندند، واثق به آنها گفت : من كسي كه جواب اين سؤال را بداند، براي شما حاضر مي كنم. سپس امام هادي (ع)را به مجلس فراخواند و سؤال يحيي بن اكثم را از آن حضرت پرسيد. امام فرمود : همانا پدرم از جدم، از پدرش از جدّش نقل فرمود كه رسول الله فرمود : جبرئيل مأمور شد تا ياقوتي را از بهشت براي حضرت آدم بياورد، و آن را بر سر حضرت آدم كشيد و موهاي ايشان تراشيده شد؛ به گونه اي كه نور سر حضرت آدم، تمامي اطراف را فرا گرفت.

3. خطيب بغدادي


خطيب بغدادي مي نويسد: متوكل، در اوايل خلافت خود به مريضي سختي دچار شد و با خود نذر كرد كه اگر از اين مريضي نجات يابد، دينارهاي زيادي را صدقه بدهد. زماني كه از مريضي جان سالم به در برد، فقها را گرد آورد و از آنها كسب تكليف كرد كه چه مقدار صدقه بدهد. فقها جواب هاي مختلفي ارائه كردند. متوكل دستور داد تا سؤال را به امام هادي (ع)عرضه كنند. امام در پاسخ فرمود: 38 دينار صدقه بدهد. بعضي از فقها از جواب امام شگفت زده شدند و برخي ديگر زبان به اعتراض گشودند و جواب امام را نپذيرفتند. خليفه شخصي را به سوي امام فرستاد تا علت اين حكم را بپرسد. امام فرمود: به اين آيه استدلال كردم: خداوند شما مؤمنان را در جنگ هاي بسياري ياري كرد، و از اهل بيت روايت شده كه جريان ها، (سريه ها و غزوات) هشتاد و سه و جنگ حنين نيز هشتاد و چهارمين جنگ بوده است. اما با اين حال خليفه در انجام كار خير هر چه بيشتر بپردازد، به نفع او است و در دنيا و آخرت مأجور خواهد بود.

4 . وَصيف التركي (253 ق)


وصيف يكي از فرماندهان و سرداران نظامي بني عباس بود. زماني كه يحيي بن هرثمه امام را به سامرا آورد، وي را خبردار كرد و او به يحيي بن هرثمه گفت: «واللَّه لئن سقط منه شعرة لا يطالب بها سواك ...». هرثمه مي گويد : «فعجبتُ كيف وافق قوله قول اسحاق».

5 . ابن واضع يعقوبي كاتب عباسي(284ق)


وي بعد از ذكر نسب مطهر امام هادي (ع)و تاريخ وفات ايشان، شدت ناراحتي مردم از فقدان امام را چنين گزارش مي كند : بعد از خواندن نماز بر جسم مطهر امام، جمعيت آنقدر براي تشييع آمده و دور جنازه جمع شده بودند و آن قدر ضجّه و ناله و گريه و زاري مي كردند كه جنازه را به منزل امام بردند و در همانجا دفن كردند.[76] اين جريان تكان دهنده، نشانگر نفوذ معنوي و موقعيت اجتماعي امام در مردم و در آن منطقه است.

***